تأبل
نویسه گردانی:
TABL
تأبل . [ت َ ءَب ْ ب ُ ] (ع مص ) تأبل ابل ؛ گرفتن و برگزیدن شتران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || تأبل ابل و جز آن ؛ بی نیاز شدن شتران و غیر آن از آب بسبب خوردن گیاه تر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تأبل مرد از زن ؛ بازایستادن مرد از جماع زن خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تابل . [ ب ِ / ب َ ] (ع ص ) از تبل . || (اِ) دیگ افزار. ج ، توابل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اشیائیست خشک که بوسیله ٔ آن اشیاء غذا را خوشبو و...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.