گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شکنان نویسه گردانی: ŠKNAN شکنان . [ ] (اِخ ) نام یک پهلوان ایرانی . (فرهنگ لغات شاهنامه ) : الان شاه و چون پهلوان سپاه چو بیورد و شکنان زرین کلاه .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی شکنان شکنان . [ ش ِ ] (اِخ ) شگنان . نام سرزمینی . (از فرهنگ لغات ولف ). ناحیتی است از وخان که رود جیحون بدو گذرد و حد شمالی هند است از حدود ماوراء... بازار پسته شکنان بازار پسته شکنان . [ رِ پ ِ ت َ / ت ِ ش ِ ک َ ] (اِخ )بازاری به بخارا. (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 83). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود