بسطار
نویسه گردانی:
BSṬAR
بسطار. [ ب ُ ] (اِ) پوتین . پوطین . نیم چکمه ٔ روستائیان . (دزی ج 1 ص 86).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بستار. [ ب ِ ] (ص ، اِ) سست و نااستوار است . (برهان ) (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). بمعنی سست و نااستوار است و اصل آن بی استوار بوده . (انجمن آر...
تعطیل، پایان دادن، بستن (کار، کارخانه)(به انگلیسی:closure)