اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افشین

نویسه گردانی: ʼFŠYN
افشین . [ اَ ] (اِخ ) لقب پادشاهان اسروشنه . (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 364). لقب عام ملوک اسروشنه . (از مفاتیح العلوم و آثارالباقیه از یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
افشین . [ اَ ] (اِخ ) بیشتر فرهنگها ذیل این کلمه آورده اند: نام شخصی بود کریم و صاحب همت و مکرم و بزرگ و باسخا مانند حاتم و معن و از اصل و...
افشین . [ اَ ] (اِخ ) نام ناحیه ایست بخراسان . (از ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 341).
این واژه از دو بخش اوستایی ساخته شده و آفشین بوده است اوستایی: ãf+ŝayana: آف: رساننده. مانند آفتاب که تاب یعنی گرما و آفتاب یعنی گرما رسان. شین در...
افشین کاد. [ ] (اِخ ) یا اخشین نام یکی از اجداد سامانیان است . رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 317 شود.
محمد افشین . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن دیوداد، مکنی به ابوالمسافر یا ابوعبیداﷲ و متوفی در 288 هَ . ق . دومین از بنی الساج در آذربایجان...
افشین غلام . [ اَ ن ِ غ ُ ] (اِخ ) همان افشین معروف که در نزهةالقلوب با وصف غلام معتصم آمده است . رجوع به این کتاب ج 3 ص 90 شود.
افشین قرطبی . [ اَ ن ِ ق ُ طُ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن موسی شود.
افشین اشروسنی . [ اَ ن ِاَ س َ ] (اِخ ) همان افشین سردار معروف معتصم است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۱/۱۱/۲۱ Iran
0
0

نامهای مختلف افشین را به صور افشین، کیدر، خیذر و حیدر آورده اند از این میان حیدر در عربی به معنی شیر است. جالب است که در اسطوره بومی آذری بابک خرمدین که به صورت کوراوغلو باقیمانده است، نام افشین به صورت کچل حمزه (شیر تاس) ذکر شده است. لابد خود نام افشین در رابطه با این عنوان کچل است چه آن آن به وضوح ترکیبی از حرف نفی "اَ" و "فش" (کاکل) و علامت نسبت "ین" است. لاجرم این نامگذاری به جهت سنت از ته تراشیدن موی سر فرمانروایان به سنت برخی قبایل آسیای میانی باستان بوده است، چه می دانیم نام افشین علاوه بر نام افشین معروف عنوان عمومی فرمانروایان اسروشنه بوده است. پس در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که صور مختلف نامهای دیگر افشین در رابطه با معنی شیر درنده بوده اند. چه نام کیدر به وضوح یاد آور کیدارا بینانگذار کوشانیان کوچک در سمت جنوب افغانستان بوده است. این نام را می توان به معنی آنکه می درد (شیر درنده) معنی نمود. کلمه سانسکریتی کتاره (قدّاره) گواه این معنی است. کلمه خیذر را هم می توان شکلی از همین کلمه یا از ریشه خد اوستایی به معنی کَنَنده و درنده گرفت.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۱/۱۱/۲۱ Iran
0
1

بر پایه گفتار فوق خود نام اسروشنه را می توان به معنی محل بی موی سران گرفت.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۷/۰۵/۰۳
0
0

نام افشین با توجه به کلمات سنسکریتی زیر به معانی درخشان و فرمانروا بوده است: अभीषु m. abhishu ray of light अभीषु m. abhishu rein अभीषु m. abhishu bridle

افشین
۱۳۹۹/۰۳/۲۵
0
0

افشین اسم پسرانه ایرانی است. معنی کلمه افشین یعنی آسمان و زمین. افشین نام سردار ایرانی که بابک خرم دین را دستگیر کرد هم بود. (در اعلام) لقب عام پادشاهان اسروشنه - نام سردار معروف معتصم خلیفه عباسی افشین یعنی آسمان و زمین


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.