اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمارت پذیر

نویسه گردانی: ʽMART PḎYR
عمارت پذیر. [ ع َ / ع ِ رَ پ َ ] (نف مرکب ) قابل آبادانی و زراعت . (ناظم الاطباء). آبادی پذیر. آبادانی پذیر. که قبول تعمیرو مرمت و ساختمان کند. سزاوار آبادانی :
چو آمد بجایی که بود آبگیر
بر و بوم آنجا عمارت پذیر.

نظامی .


چنین گفت با پور دهقان پیر
که تفلیس از او شد عمارت پذیر.

نظامی .


شبان گفت کای خسرو تخت گیر
بتاج تو عالم عمارت پذیر.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.