سهروردی
نویسه گردانی:
SHRWRDY
سهروردی . [ س ُ رَ وَ ] (اِخ ) یحیی بن حبش بن امیرک . ملقب به شهاب الدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول و شهید، مکنی به ابوالفتوح . رجوع به ابوالفتوح در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
سهروردی . [ س ُ رَ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به سهرورد که شهری است در زنجان و جمعی از علماء از این خاک بظهور آمده اند. (الانساب سمعانی ).
سهروردی . [ س ُ رَ وَ ] (اِخ )(490 - 563 هَ . ق .) ابوالنجیب ضیاءالدین عبدالقاهربن عبداﷲ. عارف معروف از مریدان احمد غزالی است و مصنفات بسیار ...
سهروردی . [ س ُ رَ وَ ] (اِخ ) ابوحفص عمر. برادرزاده ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی عارف معروف که نسبت تعلیم او به احمد غزالی میرسد. از تألیف...
شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین ، شیخ اشراق ، شیخ مقتول و شیخ شهید[۱](۵۴۹ - ۵۸۷ ق / ۱۱۵۴ - ۱۱۹۱ م) فیلسوف نامدا...
عمر سهروردی . [ ع ُ م َ رِ س ُ رَ وَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عمویه ٔ قرشی تیمی بکری سهروردی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به شهاب الدین . فقی...
علی سهروردی . [ ع َ ی ِ س ُ رَ وَ ] (اِخ ) ابن مسلم بن محمدبن علی سلمی دمشقی شافعی خلوتی . مشهور به ابن سهروردی و ملقب به جمال الاسلام و ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابوحفص عمر بن عبدالله شهاب الدین سهروردی فقیه شافعی، از نامدارترین شیوخ تصوف و موسس سلسلهی سهروردیه و شیخالشیوخ بغداد بوده است[۱] که میان سالهای ۵۴...
شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق[۱]، شیخ مقتول و شیخ شهید[۲](۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱ م)...