دیق
نویسه گردانی:
DYQ
دیق . [ دَ ](ع مص ) کج و مائل کردن چیزی را برای کشیدن . (منتهی الارب ). داقه یدیقه دیقاً؛ اراغه لینتزعه . (تاج العروس ). کج و مایل کرد آن را تا برکشد. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.