قرید
نویسه گردانی:
QRYD
قرید. [ ق ُ رَ ] (ع اِ مصغر) مصغر قِرْد، به معنی کپی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قِرْد شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
غرید. [ غ َ ] (ص ) دختری را گویند که به شرط دوشیزگی به شوهر دهند و نباشد. (برهان قاطع). دختری که چون به شوهر دهند دوشیزه نباشد و به شرط دو...
غرید. [ غ َ ] (ع ص ) مرغ یا انسان بلندآواز و خوش آواز. (از تاج العروس ). غِرْیَد. (تاج العروس ).
غرید. [ غ ِرْ ی َ ] (ع ص ) مرغ یا انسان بلندآواز وخوش آواز. غَرید. (از تاج العروس ). || غصن غرید؛ شاخه ٔ تر و تازه . ناعم . (از اقرب الموارد).
غرید. [ غ ِرْ ری ] (ع ص ) مرغ بلند و خوش آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرغ یا انسان بلندآواز و خوش آواز. (از تاج العروس ).