اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ساییده

نویسه گردانی: SAYYDH
ساییده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) رجوع به ساییدن شود.
- پاردم ساییده ، پاردم سابیده ؛ زرنگ . محنک . گرم و سرد دیده . گربز بی شرم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
به پایان رسیدن کار کسی
سائیده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به ساییده شدن شود.
پاردم سائیده . [ دُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) گربُز. بی شرم و بی حیا از بسیاری کارهای زشت .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.