اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ولغ

نویسه گردانی: WLḠ
ولغ. [ وَ / وُ ] (ع مص ) ولوغ . وَلَغان . به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن (و این معنی از باب حسب و سمع نیز آید). (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولوغ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ولق . [ وَ ] (ع مص ) به شمشیر زدن . || نیزه سبک زدن . || شتافتن . || پیوسته رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پیوسته دروغ گفتن ...
تغ و لغ. [ ت َغ ْ غ ُ ل َ ] (ص مرکب ،از اتباع ) در تداول عامه غیرمحکم (آلتی از آلات ). (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سست و بی استحکام : بین دو ت...
تق و لق . [ ت َق ْ ق ُ ل َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، کاسد. بی مشتری . بی رونق : بازاری تق و لق ؛ بازاری کاسد. دکانی تق و لق ؛ دکا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.