اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیرست

نویسه گردانی: TYRST
تیرست . [ رَ ] (عدد، اِ) تیراست . تری ست ، سه صد، سیصد (300). (فرهنگ فارسی معین ) :
کنیزان دوشیزه تیرست و شصت
به رخ هر یک آرایش بت پرست .

اسدی .


ز زر خشت تیرست و سی بار پنج
که مردی یکی برگرفتن به رنج .

اسدی .


همه ره بد افکنده پنجاه میل
گرفتند تیرست و پنجاه پیل .

اسدی .


رجوع به تیراست و حاشیه ٔ برهان چ معین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.