اجازه ویرایش برای همه اعضا

اندرز

نویسه گردانی: ʼNDRZ
اندرز در معنی هشدار و بازداشتن است و پند در معنی نصیحت و راه نمایی!... پند و اندرز دادن یعنی ایراد سخنی که هم تشویق به کاری می کند و هم هشدار نسبت به حالتی می دهد. اما ، عوام هر دو را یکی فرض می کنند..!
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
اندرز. [ اَ دَ ] (اِ) ۞ پند. (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (هفت قلزم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). نصیحت . (برهان قاطع) (هفت...
اندرز بد. [ اَ دَ ب َ ] (ص مرکب ) ناصح . واعظ. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اندرزبذ شود.
اندرز بذ. [ اَ دَ ب َ ] (ص مرکب ) آموزگار. (در دوره ٔ ساسانیان ). (از ایران درزمان ساسانیان کریستن سن ترجمه رشید یاسمی ص 60).
اندرز دادن . [ اَ دَ دَ ] (مص مرکب ) نصیحت کردن . پند گفتن . (فرهنگ فارسی معین ) : مرا نزد تو او فرستاده است بسی پند و اندرزها داده است .فردوسی...
اندرز کردن . [ اَ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نصیحت کردن . پند دادن . (فرهنگ فارسی معین ). || ایصاء. (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل...
اندرز گفتن . [ اَ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) اندرز کردن . توصیه . (فرهنگ فارسی معین ).
پند به معنی نصیحت است که جنبه تشویق دارد. اما ، اندرز جنبه ی توبیخ و بازداشت دارد که ما را از انجام کاری منع می دارد. وقتی با یکدیگر بیان می شوند گفتا...
تازه اندرز. [ زَ / زِ اَ دَ ] (اِ مرکب ) اندرز تازه . اندرز نو : بگویم یکی تازه اندرز نیزکه آن برتر از دیده و جان و چیز. فردوسی .رجوع به تاز...
گوش فرا دادن و بجان آموختن یک پند را گویند که با شنیدن یک پند فرق دارد. یک بیت از شعری در اینجا با استفاده از همین واژه آورده شده: " تو اندرز نیو...
اندرز اوشنر دانا. [ اَ دَ زِ اُ ن َ رِ ] (اِخ ) ۞ رساله ای است بزبان پهلوی دارای قریب 145 کلمه ، شامل اندرزهای منسوب به اوشنر. (فرهنگ فار...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.