اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسماة

نویسه گردانی: MSMA
مسماة. [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) تأنیث مسمی . نامیده شده . اسم گذاشته شده (در زن ). موسوم . مسمات . خوانده شده . و رجوع به مسمات و مسمی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
مسماة. [ م ِ ] (ع اِ) پای تابه . (منتهی الارب ذیل ماده ٔ س م و) (ناظم الاطباء). جورب . (اقرب الموارد) (نشوء اللغة). جوراب .
مسمعة. [ م َ م َ ع َ ] (ع اِ) گوش . ج ، مَسامع. مَسمعه . (دهار). و رجوع به مسمع و مسمعه شود.
مسمعة. [ م ُ م ِ ع َ ] (ع ص ) زن سرودگوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مغنیه . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کنیزک سرودگوی . (مهذ...
مسماح . [ م ِ ] (ع ص ) جوانمرد و خوشخوی و ملاطف . ج ، مسامیح . (ناظم الاطباء)
مسمعه . [ م َ م َ ع َ ] (ع اِ) رسم الخطی از مسمعة. گوش . و رجوع به مسمعة شود.
مصمعة. [ م ُ ص َم ْ م َ ع َ ] (ع ص ) ثریدة مصمعة؛ اشکنه ٔ برآورده سر و تاجدار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گاو تشنه ٔ برچفسیده س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.