اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشتلنگ

نویسه گردانی: PŠTLNG
پشتلنگ . [ پ ُ ل َ ] (ص ) هرزه و ناقص و معیوب و بی معنی باشد. (برهان قاطع). بیهوده :
در ملک تو بسنده نکردند بندگی
نمرود پشه خورده و فرعون پشتلنگ .

سوزنی .


|| پس افتاده . (برهان قاطع). و نیز رجوع به پشلنگ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.