اجازه ویرایش برای همه اعضا

تقویم

نویسه گردانی: TQWYM
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ ویکرام vikrâm (سنسکریت: vikrama) 2ـ زامیاد zâmyâd (مانوی) 3ـ سالنما sâlnemâ (پارسی نو) 4ـ روزمه ruzmah (پارسی نو) **** فانکو آدینات 09163657861 همچنین واژه گاهنامه به جای تقویم پیشنهاد شده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
تقویم . [ ت َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). راست گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم ال...
خط تقویم . [ خ َطْ طِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی است بنزد ارباب هیئت که از مرکزعالم بیرون آید و بمرکز کواکب می گذرد و بسطح فلک اعلی...
تقویم عبری و آغاز شمارش یام هفته ‏ها از ماه (تیشری) اویل پییز (روش هشانا) و شمارش ماه‏ها معمولا از ماه «نیسان» آغاز می‏شود. «روش هشانا» در کلام عبر...
تقویم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ارزیابی کردن . قیمت چیزی را معین کردن . رجوع به تقویم شود.
احسن تقویم . [ اَ س َ ن ِ ت َق ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیکوتر راست کردنی . || روی خوب . || راست قامت : لقد خلقنا الانسان فی احسن تقو...
جدول تقویم . [ ج َدْ وَ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط تقویم است . (از آنندراج ) : شود ز جدول تقویم کهنه آب روان کند رطوبت ...
تعیین بها
تقویم گرفتن . [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) سنجیدن و معین کردن قرب و بعد و ارتفاع و انخفاض ستارگان و سایر اوضاع آسمانی است . (ذیل اقبالنام...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.