۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
السا. [ .اَ ] (اِ) تخمی است که به روی نان پاشند و آنرا نان خواه نامند. (هفت قلزم ) (از برهان قاطع) (آنندراج ). ساسم . (از برهان قاطع).
الثاء. [ اِ ] (ع مص ) لَثی (شلم تنک ) خورانیدن . (منتهی الارب ). شِلِم (صمغ) برآوردن . || آب چکیدن از اطراف درخت . (منتهی الارب ).
الثع. [ اَ ث َ ] (ع ص ) آنکه زبانش مائل به «ثا» و «ع » باشد. من یرجع لسانه الی الثا، والعین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آنکه «س » را «...