اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تابو

نویسه گردانی: TABW
تابو. ۞ (اِ) اززبان پولی نزی تابو ۞ و تاپو ۞ بمعنی مقدس و ممنوع . طبق آیین پولی نزیان ، شخص یا چیزی را که دارای سجیه ٔ مقدس باشد و از تماس با دیگران ممنوع بود، تابو گویند. مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: این نام را اهالی جزایر واقعه ٔ در بحر محیط کبیر به یک معبود موهوم و خیالی و بطور اصح به مقدسات و اشیاء محبوب خویش اطلاق نمایند، همین که بر چیزی ذی روح یا بی روح اطلاق شد تمام افراد بتعظیم و احترام بلکه به پرستش و ستایش او مجبور و مجذوب میشوند هر که در این باره سهل انگاری کند و قصوری ورزد منفور و مظهر تحقیر همگانی گردد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
تابو یا پَرهیزه آن دسته از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی است که بر طبق رسم و آیین یا مذهب، ممنوع و نکوهش‌پذیر است. برای نمونه نام بردن از اندام تنا...
شکستن سختی یک مشغله ی ذهنی؛ فرو ریخن هیبت دروغین؛ از بین بردن هیمنه و هیبت دروغ؛ گذر از مانعی موهوم؛ باز کردن قفل بسته ی خیالی و ساده کردن مسئله ی سخت...
تاب و تب . [ ب ُت َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رنج و سوز. سوز و گداز.
تاب و توش . [ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وسایل زندگی . اسباب معیشت : ز تنگ عیشی بی تاب و توش گشته چو مورز ناتوانی بی دست و پای مانده ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تاب و طاقت . [ ب ُ ق َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) توانائی . نیروی مقاومت .
تاب و توان . [ ب ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قدرت . نیروی مقاومت .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.