موأم
نویسه گردانی:
MWʼM
موأم . [ م ُ وَءْ ءِ ] (ع ص ) آنکه فربه می کند و کلان می گرداند. (ناظم الاطباء). آنکه کلان سر و زشت صورت گرداند. (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
موأم . [ م ُ وَءْ ءَ ] (ع ص ) کلان سر. زشت پیکر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدهیکل و نازیبا. (از اقرب الموارد). فربه شده و کلان گشته . (...
موأم . [ م ُ ءَ م م ] (ع ص ) مقارب . || موافق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || امر بین و آشکار. (ناظم الاطباء) (آنندراج ).