اجازه ویرایش برای همه اعضا

بدریا انداختن

نویسه گردانی: BDRYA ʼNDʼḴTN
اشک حافظ خرد و صبر به ( دریا انداخت ) چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت بدور افکندن،بر باد دادن، عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.