زرنج
نویسه گردانی:
ZRNJ
زرنج .[ زَ رَ ] (اِخ ) معرب زرنگ . (فرهنگ فارسی معین ). زرنگ . (فرهنگ رشیدی ). زرنگ ، قصبه ٔ سیستان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرنگ و معجم البلدان شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زرنج . [ زِ رِ] (اِ) نوعی از صمغ درخت باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). صمغ باشد. (جهانگیری ) : بکوه دگر بود گاه فراخ فرازش که سخت ...