اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سمینه

نویسه گردانی: SMYNH
سمینه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ) پارچه ٔ باریک رقیق و تنک . (آنندراج ) (برهان ). نام جامه ای که باریک و نازک باشد. (غیاث ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ابن سمینه . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) یحیی بن یحیی قرطبی . وفات 315 هَ .ق . از اطبای نامی اندلس . او در نجوم و ادبیات نیز مهارت داشت و معتزلی مذهب...
سمینة. [ س َ ن ] (ع ص ) ارض سمینة؛ زمین گردناک که سنگ در آن باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ثمینة. [ ث َ ن َ ] (ع ص ) تأنیث ثمین .چیزی گران قیمت . || احجار ثمینه ؛ جواهر.
ثمینة. [ ث َ ن َ ] (اِخ ) شهری است یا زمینی است .
احجار ثمینه . [ اَ رِ ث َ ن َ/ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به احجار کریمه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.