اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زعفرانی

نویسه گردانی: ZʽFRʼNY
زعفرانی . [ زَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به عمربن جعفربن محمد زعفرانی شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
زعفرانی . [ زَ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به زعفران . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). منسوب به زعفران . فروشنده ٔ زعفران . دکان زعفران فروش . (...
زعفرانی . [ زَ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیر است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 147 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
زعفرانی . [ زَ ف َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن الصباح ، مکنی به ابوعبداﷲ فقیه از اصحاب شافعی و او مانند ربیعبن سلیمان مرادی مبسوطرا از شافعی روا...
عمر زعفرانی . [ ع ُ م َ رِ زَ ف َ] (اِخ ) ابن جعفربن محمد زعفرانی ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به دومی ̍. از ادیبان و دانایان به علوم مختلف ...
رباط زعفرانی . [ رُ طِ زَ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سیمینه رود شهرستان همدان .آب و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 482 تن است . آب ده از چشمه ...
زعفرانی خنده . [ زَ ف َ خ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خنده ٔ بسیار. مأخذش گل کردن . خنده ٔ بی اختیار است از تماشای زعفران زار. (آنندراج ) : نی همین ...
عمار زعفرانی . [ ع َم ْ ما رِ زَ ف َ ] (اِخ ) ابن عمارة زعفرانی بصری ، مکنی به ابوهاشم و مشهور به صاحب الزعفرانی . محدث بود. رجوع به ابوهاشم ...
حسن زعفرانی . [ ح َ س َ ن ِ زَ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن صباح . از محله ٔ زعفرانیه بغداد است . راوی امام شافعی بود و در سال 259 هَ . ق . درگذشت ...
حسین زعفرانی . [ح ُ س َ ن ِ زَ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی اصفهانی مکنی به ابوسعید. محدث ، مفسر. او راست : المسند. وی در 369 هَ . ق . 979 م . ...
اشیاف زعفرانی . [ اَش ْ ف ِ زَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساخته ٔ مارستان مصر است و هم اکنون بدان مداوا کنند. برای مطلق رمد سودمند است . رج...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.