قارات
نویسه گردانی:
QARʼT
قارات . (ع اِ) ج ِقاره . کوههای کوچک و اعاظم آکام . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
قارات الحبل . [ تُل ْ ح ُ ب َ ] (اِخ ) جائی است در یمامه که میان آن تا حجر الیمامه یک شبانه روز است . شاعر گوید:ما ابالی اء لئیم سبنی ام عو...
غارات . (ع اِ) ج ِ غارة. (اقرب الموارد) : و ولایت از تاراج و غارات محافظت نمودی . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 96).