اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تثمیم

نویسه گردانی: TṮMYM
تثمیم . [ ت َ ](ع مص ) پا سپر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جدا کردن استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (قطر المحیط): ثممت العظیم تثمیماً؛ جداکردم استخوان شکسته ٔ جوش خورده را. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تسمیم . [ ت َ ] (ع مص ) زینت دادن تنگ اسب یا شتر با شبه های سفید دریایی منظوم . (از متن اللغة). عروه برای آن ساختن . (از متن اللغة). || زهر...
تصمیم . [ ت َ ] (ع مص ) کر گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد). || گزیدن کسی را و دندان فروبردن در آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ا...
آماده شدن برای انجام دادن کاری یا گفتن چیزی چه ناگهانی و چه با بررسی پیامدها و هزینه ها چه پس از مشورت با دیگران. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست...
تصمیم گیری: گرفتن تصمیم . اتخاذ تصمیم .اراده کردن
تصمیم داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) عزم داشتن . اراده داشتن . قصد داشتن : او تصمیم دارد که این کار را بکند.
تصمیم گرفتن . [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اتخاذ تصمیم .اراده کردن . قصد نمودن : مگر تصمیم نگرفته اند که نژاد بشر نابود شود؟ (سایه روشن هدایت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.