اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناموزون

نویسه گردانی: NAMWZWN
ناموزون . [ م َ / مُو ] (ص مرکب ) ناسنجیده . مخالف . ناساز. (آنندراج ). ناهنجار. ناهموار. زمخت :
عیسی دورانم و این کور شد دجال من
قدر عیسی کی نهد دجال ناموزون کور؟

خاقانی .


و خاطرش از خطر جهالت و ضلالت او خایف و رنجور که کدام روز از جنون ناموزون او آفتی زاید. (سندبادنامه ص 114). || ناپسند. ناهماهنگ . ناخوشایند. || شعری که وزن آن درست نباشد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.