اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غزنویان

نویسه گردانی: ḠZNWYAN
غزنویان . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) سلاطین غزنوی . حکومت غزنویان به دو دوره تقسیم میشود:
دوره ٔ اول حکومت غزنویان : در اواخر عهد سامانیان بر اثر تسلط غلامان ترک نژاد در دستگاه دولتی و بروز اختلاف در میان امرا و وزرا و صغر سن شاهان و ضعف و عدم تدبیر آنان و فشارهای پیاپی آل بویه بر خراسان ، زمام اداره ٔ ممالک وسیع از دست اولیای آن دولت بیرون رفت ، چنانکه خراسان و ماوراءالنهر را مدتی دراز جنگ و اختلاف و خونریزی و نفاق فراگرفته ، و حالتی پیش آمده بودکه در این بیت فردوسی که خود ناظر بر همین اوضاع بود خلاصه میشود:
زمانه سراسر پر از جنگ بود
به جویندگان بر جهان تنگ بود.
وقت امرای دولت سامانی از حدود سال 370 هَ . ق . به بعد به سعایت و کشتن یکدیگر و عصیان بر پادشاهان میگذشت ،و از آن جمله است وضعی که بر اثر سعایت امرا میان منصوربن نوح (350-366) هَ . ق . و البتکین حاجب از غلامان سامانیان که به مرتبه ٔ سپهسالاری خراسان رسیده و پیش از سلطنت منصور؛ یعنی در عهد حکومت عبدالملک این سمت را داشته بود پدید آمد، و او را ناگزیر کرد که با غلامان خود و دسته ای سپاه مجهز از خراسان بیرون رود، و حکومتی در خارج از قلمرو سلطنت سامانیان در شهر غزنه تشکیل دهد (351 هَ . ق .)، لیکن هنوز چندی از استقرار او در آن دیار نگذشته بود که درگذشت ، و جانشینان او تا حدود سال 366 هَ . ق . کاری از پیش نبردند. در این سال یکی از غلامان البتکین به نام سبکتکین که در دستگاه البتکین به مراتب عالی ارتقا جسته و داماداو شده بود جای خداوند خود را گرفت . از این هنگام حکومت غزنوی از مشرق و مغرب توسعه یافت ، چنانکه سبکتکین در ولایت سند شروع به فتوحاتی کرد. و از سال 384 هَ . ق . هم به درخواست منصوربن نوح برای اطفاء نایره ٔطغیان آل سیمجور و فائق بر خراسان تاخت و آن را تصرف کرد و سپهسالاری آن را با لقب سیف الدوله برای پسر خود محمود گرفت ، لیکن به پیروی از سیرت البتکین نسبت به امرای سامانی حق ناشناسی نکرد، و اطاعت ظاهری خود را همچنان محفوظ داشت ، و بعد از فوت او (387 هَ . ق .)محمود نیز که در سپهسالاری خراسان باقی مانده بود همچنان در ظاهر نسبت به امرای آل سامان راه اطاعت میسپرد تا در سال 389 هَ . ق . به نحوی از اطاعت آنان بیرون آمد، و مقارن همین اوقات امرای آل افراسیاب حکومت سامانی را در ماوراءالنهر برانداختند، و محمود رسماً خراسان و خوارزم را بر متصرفات خود افزود. محمود از پادشاهان بزرگ ایران و یکی از فاتحان مشهور تاریخ اسلامی و از مردانی است که در تاریخ ایران و اسلام مقام بسیار بزرگی را حائز شده است . او بعد از آنکه برادر خود اسماعیل (387-388 هَ . ق .) را که به وصیت پدر جانشین او بود از امارت معزول کرد، همه ٔ متصرفات غزنویان را در دست گرفت و بر اثر شجاعت و تدبیر به فتوحات پی درپی ایران و هند توفیق یافت ، چنانکه در سال 421 هَ . ق . که سال فوت او بود از حدود ری و اصفهان تا خوارزم و ولایت گجرات و سواحل عمان در هندوستان در تصرف او بود. او نخستین کسی است که از میان پادشاهان عنوان سلطنت بر وی نهاده شد، و این از لفظ امیر خلف بانو بود (رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 406 شود). محمود مردی جنگجو و مدبر و باسیاست و در همانحال متعصب و سختگیر و علاقمند به جمع مال بود. بعد از او پسرش محمد چندماهی حکومت کرد، ولی مسعود که هنگام فوت پدردر عراق بود به خراسان لشکر کشید، و سران سپاه غزنوی محمد را اسیر کردند، و بر مسعود به جای پدر به سلطنت سلام گفتند، و او تا سال 432 هَ . ق . سلطنت میراند، و اگر چه مردی شجاع بود ولی شرابخوارگی و عیاشی و سؤتدبیر سلطنت او را از میان برد و مایه ٔ غلبه ٔ آل سلجوق بر ایران شد، و دوره ٔ اول غزنوی با شکست او از سلجوقیان در نزدیک حصار دندانقان مرو (431 هَ . ق .)،و قتل او به دست غلامانش هنگام فرار از غزنین (432 هَ . ق .) به پایان رسید. دربار غزنویان در این دوره مشحون بود به وجود شاعران بزرگ ، زیرا دوره ٔ آنان از وجود کسانی برخوردار بود که در اواخر عهد سامانی تربیت شده و در آغاز قرن پنجم هجری قمری شهرت یافته بودند، مانند: فردوسی ، عنصری ، فرخی ، و جز آنان .
دوره ٔ دوم حکومت غزنویان : بعد از آخرین شکست سپاهیان غزنوی به سال 431 هَ . ق . نزدیک حصار دندانقان مرو که سخت ترین انهزام غزنویان از سلجوقیان بود، سلطان مسعود غزنوی به سرعت به جانب غزنین عقب رفت ، و به قول خود او که میگفت : «به مرو گرفتیم و هم به مرو از دست برفت » ۞ بعد از این شکست خراسان وخوارزم و گرگان و ری و اصفهان از چنگ غزنویان برفت .سلطان مسعود هنگام عقب نشینی به غزنین نامه ای به ارسلان خان از ایلک خانیه ٔ ماوراءالنهر نوشت و از او مدد خواست ، و بعد از رسیدن به غزنین نیز بار دیگر این خواهش را تکرار کرد لیکن اثری از یاوری خان مشهود نشد، و تکرار وقایع ناگوار مسعود را روز به روز نومیدتر میکرد تا سرانجام راه هندوستان پیش گرفت ، و بنه و اثقال و خزاین و کسان و بستگان را از غزنین بیرون برد، و فرزند خود امیر مودود را امارت بلخ داد، و با خواجه احمدبن محمدبن عبدالصمد وزیر بدانسوی فرستاد. بعد از حرکت از غزنین هنگامی که مسعود و سپاهیانش به نزدیک رباط ماریکله رسیدند غلامان و لشکریان بر خزاین سلطان زدند، و آن را غارت کردند، و امیر محمد را که همراه سلطان آورده بودند به امارت برداشتند، و مسعود را که در رباط ماریکله حصاری شد اسیر کردند، و به قلعه ٔ کسری بردند و در تاریخ یازدهم جمادی الاولی سال 432 هَ . ق . بکشتند. امیر مودود بعد از آگهی از واقعه ٔمسعود به غزنین تاخت و کار بساخت ، و با محمد و فرزندان و لشکریان عاصی جنگید، و همه ٔ مخالفان پدر را ازمیان برد. دوره ٔ دوم حکومت غزنوی بدینگونه آغاز شد،و از 432 تا 582 یا 583 هَ . ق . یعنی یکصدوپنجاه سال ادامه یافت . در این دوره از مودود تا تاج الدوله خسرو ملک سیزده پادشاه بر جای محمود غزنوی تکیه زدند، که در میان آنان طغرل کافرنعمت (غاصب ) یکی از غلامان غزنوی نیز بود، که عزالدوله عبدالرشید پادشاه غزنوی را در سال 440 هَ . ق . به قتل آورد، و تا 444 هَ . ق . به غصب حکومت راند. از دوره ٔ سلطنت مودود تا عهد پادشاهی ابراهیم بن مسعود مدتی میان سلجوقیان و غزنویان جنگ و ستیز ادامه داشت تا سلطان ابراهیم و ملک شاه صلح کردند بر اینکه هیچیک از جانبین قصد مملکت دیگری نکند. شاهان غزنوی پس از شکست مسعود از سلاجقه تنهابه افغانستان و سیستان و ولایت سند اکتفا کردند، لیکن به تدریج دایره ٔ حکومت ایشان تنگ تر شد خاصه که سلاطین غوری در این میان قوت میگرفتند، و قلمرو حکومتشان گشایش مییافت ، و حتی غزنین را نیز در اواخر عهد غزنویان ؛ یعنی در پایان عهد سلطنت خسرو شاه بن بهرامشاه (547-555 هَ . ق .) از دست آنان بیرون آوردند، و بنا بر بعضی از اقوال پایتخت غزنویان بعد از این واقعه به لاهور انتقال یافت ، تا آن شهر را نیز به سال 583 هَ. ق . غیاث الدین غوری بگرفت ، و خسرو ملک آخرین پادشاه غزنوی را مقید و محبوس کرد، و سپس او و همه ٔ شاهزادگان غزنوی را از میان برد. دوره ٔ دوم حکومت غزنوی اگر چه از حیث تأثیر در سرنوشت سیاسی ایران بی ارزش است لیکن برای اشاعه ٔ زبان و ادب فارسی خالی از اهمیت نیست ، زیرا اولاً ادامه ٔ حکومت در متصرفات غزنوی هندباعث شد که زبان و ادب پارسی در آنجا بیشتر ریشه کند و رواج یابد، و ثانیاً بعضی از پادشاهان غزنوی که بعد از مسعود حکومت کردند غالباً دوستداران شعر و ادب بودند، و عده ای از شاعران بزرگ مانند مسعودبن سعدبن سلمان و عثمان مختاری و سیدحسن غزنوی و سنایی غزنوی و ابوالفرج رونی و جز آنان در دستگاه ایشان زیسته ،و ایشان را مدح گفته اند. (از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر صفا ج 1 صص 213 - 215 وج 2 صص 3 - 5).
پادشاهان و امرای غزنوی عبارت بودند از:
پسران سبکتکین ۞ .
1 - الب تکین ۞ .

351


2 -ابواسحاق ۞ ابراهیم بن الب تکین .

352


3 - بلکاتکین ۞ (غلام الب تکین ).

355


4 - پیری (غلام الب تکین ).

362


پسران سبکتکین :
5 - ناصرالدوله سبکتکین (غلام الب تکین ).
_(l50k)_
۞
6 - اسماعیل بن سبکتکین .

387


7 - یمین الدوله ابوالقاسم محمودبن سبکتکین ۞ .
_(l50k)_
۞
8 - جلال الدوله محمدبن محمودمکحول ۞ .

صفر421


9 - ناصر دین اﷲ مسعود [ اول ] ابن محمود ۞ .

شوال


۞
محمد (برای باردوم حکومت کرد و به سال 433 هَ . ق . کشته شد).
10 - شهاب الدوله ابوسعد مودودبن مسعود (متوفی به سال 440 هَ . ق .).

433


11 - مسعود [ دوّم ] ابن مودود (طفلی که چند هفته حکومت کرد).

440


12 - بهاء الدوله ابوالحسن علی بن مسعود [ اوّل ] .

رجب 440


13 - عزالدوله عبد الرشیدبن محمود ۞ .
_(l50k)_
۞
طغرل غاصب (غلام محمود بود 40 روز حکومت کرد و به سال 444 درگذشت ).
14 - جمال الدوله ۞ فرخزادبن مسعود.

444.


15 - ظهیرالدوله ابراهیم بن مسعود، ملک مؤید جلال الدین .

451


16 - علاءالدوله ابوسعد مسعود [ سوم ] ابن ابراهیم .

492


17 - کمال الدوله شیرزادبن مسعود.

508


18 - سلطان الدوله ارسلان شاه بن مسعود ۞ .

509


19 - یمین الدوله بهرامشاه بن مسعود (نایب سنجر).

جمادی الاولی 512


20 - معزالدوله خسرو شاه بن بهرام .
_(l50k)_
۞
21 - تاج الدوله خسرو ملک بن خسرو شاه ۞ .

555


الفتح الغوری (متوفی به سال 582 هَ . ق .) (از معجم الانساب تألیف زامباور ترجمه ٔ عربی چ 1952م . صص 416-418). رجوع به آل ناصرالدین و ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام استانلی لین پول صص 255 - 261 و دستور الوزراء، صص 136 - 147 و فهرست تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تألیف دکتر صفا و تتمه ٔ صوان الحکمة ص 183 و فهرست سبک شناسی ج 1 و 2 و فهرست تاریخ گزیده و دائرة المعارف اسلام ذیل غزنویان ۞ و مقاله ٔ اولیور ۞ در مجله ٔ آسیائی بنگاله تحت عنوان تنزل سامانیان در جلد پنجم قسمت اول سال 1886م . شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
غزنویان . [ غ َ ن َ وی یا ] (اِخ ) ج ِ غزنوی در حالت رفع، و آن منسوب به غزنه است . صاحب النقودالعربیة (ص 246) گوید: غزنویان غلط است و صحیح ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.