اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برهان الدین

نویسه گردانی: BRHAN ʼLDYN
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوعلی حسن نیکبخت است . رجوع به حسن نیکبخت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (ع اِ مرکب ) برهان دین . دلیل دین . حجت دین . و آنرا لقب اشخاص قرار میدهند.
برهان الدین . [ ب ُنُدْ دی ] (اِخ ) (سید... ترمذی ) یکی از مشایخ متصوفه ، و محمدبن حسن بهاءالدین ولد پدر محمد جلال الدین صاحب مثنوی از مریدان...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن احمد رقی حنبلی است . (یادداشت دهخدا). رجوع به ابراهیم (ابن احمد...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن محمد مالکی قیسی ، از نحویان بزرگ . رجوع به قیسی (ابراهیم ...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوسعیدبن فخرالدین کوفی ، از علمای بزرگ خراسان . رجوع به ابوسعید (ابن فخرالدین ...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوالصفابن ابی الوفاء شافعی . رجوع به ابوالصفا شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب خواجه ابونصر فتح اﷲ، وزیر و قاضی معروف فارس در عهد امیر مبارزالدین محمد است . وی ظاهراً در حق خواجه ...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمدبن عبداﷲ سیواسی . رجوع به احمد (ابن عبداﷲ...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمد ارزنجانی . رجوع به احمد ارزنجانی شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب خواجه عبدالحمید کرمانی ، وزیر سلطان ابوسعید. وی در علم حساب و استیفاء سرآمد وزرای عراق عرب بود و سل...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.