مقحم
نویسه گردانی:
MQḤM
مقحم . [ م َ ح َ ] (ع اِ) جای هلاک . ج ، مقاحم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مقاحم شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مقحم . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) سست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضعیف . (اقرب الموارد). || شتری که دندانهای ثنایا و رباعیات وی در یک سال برآ...