اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غضنة

نویسه گردانی: ḠḌN
غضنة. [ غ َ ن َ / غ َ ض َ ن َ ] (ع اِ) سبوسه ٔ پوست بدن . (ناظم الاطباء). پوست نازکی که بر روی پوست بدن آبله زده ظاهر شود، یقال للمجدور اذا البس الجدری ّ جلده : اصبح جلده غضنة واحدة، و قد یقال : غضبة واحدة. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
غزنه . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) ۞ جای گشاده ترین و پاکیزه ترین از بلادها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). همان غزنین است . (از برهان قاطع) (آنندراج ) (ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.