تابو
نویسه گردانی:
TABW
تابو یا پَرهیزه آن دسته از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی است که بر طبق رسم و آیین یا مذهب، ممنوع و نکوهشپذیر است. برای نمونه نام بردن از اندام تناسلی در محافل رسمی در بسیاری از اقوام جهان یک تابو است.
واژه تابو از زبان تونگا که یکی از زبانهای پلینزی است وام گرفته شده
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تابو. ۞ (اِ) اززبان پولی نزی تابو ۞ و تاپو ۞ بمعنی مقدس و ممنوع . طبق آیین پولی نزیان ، شخص یا چیزی را که دارای سجیه ٔ مقدس باشد و ا...
شکستن سختی یک مشغله ی ذهنی؛ فرو ریخن هیبت دروغین؛ از بین بردن هیمنه و هیبت دروغ؛ گذر از مانعی موهوم؛ باز کردن قفل بسته ی خیالی و ساده کردن مسئله ی سخت...
تاب و تب . [ ب ُت َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رنج و سوز. سوز و گداز.
تاب و توش . [ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وسایل زندگی . اسباب معیشت : ز تنگ عیشی بی تاب و توش گشته چو مورز ناتوانی بی دست و پای مانده ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تاب و طاقت . [ ب ُ ق َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) توانائی . نیروی مقاومت .
تاب و توان . [ ب ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قدرت . نیروی مقاومت .