اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترش رخساره

نویسه گردانی: TRŠ RḴSARH
ترش رخساره . [ ت ُ / ت ُ رُ رُ رَ / رِ ] (ص مرکب ) ترشرو. (مجموعه ٔ مترادفات ). ترشروی :
ملک را بود زنگی پاسبانی
ترش رخساره ای کج مج زبانی .

امیرخسرو (از آنندراج ).


و رجوع به ترشرو و ترشروی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.