اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حالئة

نویسه گردانی: ḤALʼ
حالئة. [ ل ِ ءَ ] (ع اِ) ماری است خبیث . حیة خبیثة قتالة. (اقرب الموارد). || (ص ) زن که چرک و پوست دور کند از روی ادیم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حالیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث حالی . زنی که بزیور آراسته باشد. (آنندراج ). زن زیورپوشیده . صاحب پیرایه .
حالیة. [ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) کنونی . فعلی .
حالیة. [ لی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است . و به این ...
این واژه عربی است و پارسی آن، اینهاست: کژیک kežik (سغدی: keŝicik)، اووامیک ūvâmik (پهلوی)، کنونی konuni (پارسی نو)**** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: بژناکژیک bežâkežik (بژنا: صفت «سغدی» + کژیک: حالیه از سغدی: keŝicik) **** فانکو آدینات 09163657861
قرینه ٔ حالیه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه لفظ در حال و مقامی گفته شود که لفظ به کمک آن حال و مقام ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.