گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تابعة نویسه گردانی: TABʽ تابعة.[ ب ِ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم یحصبی اندلسی . محدث . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی تابعه تابعه . [ ب ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث تابع. || جنی که عاشق انسان و همراه او باشد. (منتهی الارب ). || خادمه . (المنجد). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود