اجازه ویرایش برای همه اعضا

شوالیه گری سلحشوری شهسواری فروسیت

نویسه گردانی: ŠWʼLYH GRY SLḤŠWRY ŠHSWʼRY FRWSYT
شوالیه گری نظامنامه ای از رفتارهایی است که سلحشوران قرون وسطی از آنها پیروی می کردند. شوالیه گری عنصر برجسته اروپای غربی در این دوران است. در حالیکه ریشه های شوالیه گری به قرنهای نهم و دهم میلادی می رسد این روش بیشتر در قرون دوازدهم و سیزدهم و قبل از زوال قرون وسطی به رشد رسید. به هر حال، شوالیه گری در قالب رفتار نجیب زادگان و طبقات بالای جامعه در دوران رنسانس به زندگی خود ادامه داد.

منشاء شوالیه گری

شوالیه گری توسط دو عامل اساسی توسعه یافت: سواره نظام ،که از تاخت و تازهای مهاجمین سواره نشأت گرفت و فئودالیسم که نظامی سیاسی-نظامی بود که رابطه بین نخبگان جامعه اروپا را سازمان داده بود.

در قرنهای نهم و دهم میلادی، اروپای غربی تحت تهاجم وایکینگها، مجارها، مسلمانان و دیگر قبایل مهاجم بود. این مهاجمین اغلب در جنگ بر پشت اسب خبره بودند. افسران نخبه ارتشهای اروپایی در ابتدا به صورت پیاده می جنگیدند و مبارزه با این نیروهای سریع برایشان دشوار بود. متعاقبا، بسیاری از این افسران عالی رتبه شروع کردند تا برای مقابله با این تهدیدات سواری و تاکتیکهای سواره نظام را فرابگیرند. اولین شوالیه ها درحقیقت سلحشوران مسلحی بودند که بر پشت اسب می جنگیدند.

به هرحال، نگهداری اسب گران تمام می شد و آموزش سوارکاری فرآیندی طولانی مدت بود. نخبه های اروپایی برای پشتیبانی از سواره نظامشان شروع کردند تا قسمتی از زمینهایشان را به سلحشوران سوارکارشان ببخشند تا آنها را همیشه در خدمت خود داشته باشند. زمین می توانست مخارج ضروری یک شوالیه را تأمین کند. این نظام از تقسیم زمینها گوشه ای از فئودالیسم است. شوالیه ها در ازای حق نگه داری قسمتی از زمین یا دارایی به ارباب فئودال یا شاه خود خدمات نظامی ارائه می کردند. در انتها، شوالیه گری به عنوان نشانه تمایز طبقه اجتماعی درآمد و فرصت شوالیه شدن معمولا از افراد عادی دریغ می شد.

یک قرارداد نانوشته رابطه بین شاه و اربابان فئودال (لردها) از یک سو و شوالیه هایشان را از سوی دیگر تنظیم می کرد. یک شوالیه باید هر ساله به جای زمینی که دریافت کرده بود و اینکه تحت حمایت شاه (یا لرد) خود قرار گرفته بود روزهای خاصی را به خدمت نظامی برای وی اختصاص می داد. همچنین از یک شوالیه انتظار می رفت که با شجاعت در راه ارباب خود بجنگد و نسبت به او وفادار باشد. شجاعت و وفاداری منادی آن چیزی بود که بعدها به شوالیه گری معروف شد.

نظامنامه شوالیه گری

در طول سالهایی که پس از آن گذشت، مسیحیت و عشق درباری بر نظامنامه شوالیه گری تأثیرگذاشتند. این تأثیرات پارسایی مذهبی و تذهیب رفتار و آداب را در بر می گرفت. شوالیه گری به تدریج شروع کرد تا لبه های خشن جنگجویان فئودال را نرم ترکند. از شوالیه ها انتظار می رفت که با سخاوت و احترام از دیگر شوالیه ها و افرادی که از نظر اجتماعی مراتب پایین تری داشتند پذیرایی کنند. نظامنامه جدید، شوالیه ها را از حمله به اشخاص بی سلاح منع می کرد و شوالیه ی آرمانی کسی بود که برای افتخار و مسیحیت می جنگید نه برای منافع شخصی. در عمل، البته، بیشتر شوالیه ها به چشم داشت برای منافع مادی که می توانستند از یک گروگان یا اسب دزدی به دست آوردند ادامه دادند.

مسیحیت و صلیبیون

اوایل قرون وسطی برای اروپاییان دورانی بی نظم و پر کشمکش بود. به هرحال، در قرن یازدهم میلادی یک دوره جدید پایداری آغازشد. تجارت و بازرگانی دوباره رونق گرفت و شهرهای جدیدی سربرافراشتند. در این دوران نسبتا صلح آمیز، کلیسا سعی کرد تا روحیه جنگجویی نخبگان فئودال را به خدمت گیرد. در قرن یازدهم، به عنوان مثال، اعضای کلیسا در اکناف اروپا سفر کردند و برنامه هایی چون "صلح برای خدا و جنگ برای خدا" را شیوع دادند. صلح برای خدا شوالیه ها را از حمله به رعایا، زنها، کشیشان و تجار باز می داشت در حالی که جنگ برای خدا از نبرد در روزهای یکشنبه و دیگر روزهای مقدس جلوگیری می کرد. اگرچه کلیسا قدرت نداشت تا آنها را به خواسته های خود مجبور کند این برنامه ها ارزشهای جدیدی را بنیاد گذاشتند که تمامی جنگ های نوعی قرون نهم و دهم را زیر سوال می برد.

مسیحیت همچنین شوالیه گری را از طریق جنگهای صلیبی تحت تأثیر قرار داد. صلیبی ها گروه های نظامی بودند که به همراه شوالیه های مسیحی هم قسم شده بودند تا کنترل ارض مقدس فلسطین را از دست مسلمانان خارج کنند. اگرچه بسیاری از شوالیه ها به دنبال منافع مادی، افتخار نظامی یا ماجراجویی بودند اما بسیاری از آنها به دلیل احساسات مذهبی خود به صلیبیون پیوستند. شور و شوق مذهبی صلیبیون را می توان در صنف های نظامی-مذهبی مانند شوالیه های معبد، شوالیه های توتونی و شوالیه های پرستار مشاهده کرد. اعضای این صنفها با هم پیمان مذهبی می بستند و در بازپسگیری سرزمین مقدس هم عقیده بودند. آنها باور داشتند که شوالیه گری وقتی که در خدمت مسیحیت درآید می تواند یک روش زندگی مقدس باشد. این صنفها کمک کردند که ایده آلیسم مذهبی به شوالیه گری تزریق شود.

عشق درباری



از دیگر مسائلی که تأثیر زیادی بر روی شوالیه گری داشت می توان به عشق درباری اشاره کرد. عشق درباری آیین نامه ای بود که رابطه بین شوالیه ها و بانوان عالی جاه را در فئودالیسم قرون وسطی تعیین می کرد. عشق درباری بر این نکته پافشاری می کرد که یک شوالیه باید خود را کاملا وقف ازدواج یا نامزدی یک زن در دربار یا بارگاه ارباب فئودال کند. یک شوالیه باید تنها با نام بانوی خویش وارد معرکه می شد یا در مسابقات به نیزه بازی می پرداخت و تمام همّ خود را بر رضایت خاطر بانویش قرارمی داد. پس از یک دوره اظهار عشق، دو دلداده ممکن بود که به صورت پنهانی به وصال هم برسند. تأثیر عشق درباری بر شوالیه ها غیرقابل انکار است اگرچه این موارد با اخلاقیات آیین مسیحیت در تضاد بود. عشق درباری به مردها و زنهای درباری کمک می کرد تا رابطه خود را پاک نگاه دارند. شوالیه ها کوشش می کردند تا برای رضایت بانوی خود در فنون رزمی سرآمد دیگران شوند. علاوه بر اینها، سرودن اشعار، خواندن آوازهای عاشقانه و نواختن سازهای موسیقی برای یک شوالیه واجب بود چرا که آنها امید داشتند تا با تکیه بر این گونه مهارتها بتوانند بانوی خود را سرگرم کرده و در قلب وی نفوذ کنند.

زندگی یک شوالیه

تمرینات

آموزش یک شوالیه مانند بسیاری از مشاغل قرون وسطی صورت می گرفت. در سالهای اولیه، شوالیه آینده باید مانند یک خانه شاگرد یا ملازم در خانه ارباب کارآموزی می کرد. زمانی که به نوجوانی می رسید شاگرد یه مقام یک همراه می رسید و مسئولیتهای بیشتری بر دوشش می گذاشتند. به عنوان یک همراه، شوالیه جوان باید از اسبها و زره اربابش نگه داری می کرد و در عین حال می توانست به اولین تجربه های رزمی خود دست پیدا کند. به صورت معمول در میدان نبرد هر شوالیه چند همراه داشت و ممکن بود که آنها به عنوان یک دسته پیاده نظام در اطراف اربابشان بجنگند. در آنجا بود که آنها به بسیاری از مهارتهای رزمی ،که در حرفه شوالیه گری نیازمند آنها بودند، دست می یافتند. برای رسیدن به مرتبه شوالیه، یک همراه معمولا چند حرکت قهرمانانه در میدان رزم انجام می داد. یک همراه با تماس شمشیر یا سیلی اربابش به جرگه شوالیه ها وارد می شد. از آن پس شوالیه جدید به تیول، پاداش یا زمین دست پیدا می کرد. با توسعه مکتب شوالیه گری در قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی، برپاداشتن جشن برای شوالیه ها بیشتر صورت می گرفت. اغلب این جشنها در دربار گرفته می شدند و تماس شمشیر با شانه شوالیه ممکن بود که با دعاهای مذهبی ،که پیمان شوالیه را با مسیحیت و رسوم شوالیه گری محکم می کردند، همراه شود.

سلاح ها و زره

سلاح معمول یک شوالیه نیزه بلند و شمشیر بود و چون دیگر شوالیه ها نیز از این سلاح ها استفاده می کردند هر شوالیه خود را ملزم می دانست که با زره و کلاهخود از بدنش محافظت کند. کلاهخودها انواع گوناگونی داشتند و بعضی از آنها فقط بالا و پشت سر را می پوشانند. بعضی دیگر دارای تیغه ای در جلوی بینی بودند و بعضی به صورت کامل جلوی صورت را می پوشاندند و تنها چند سوراخ کوچک برای چشمها و تنفس داشتند.

به مدت چند قرن شوالیه ها برای حفاظت بدنشان از زرههای بی آستینی استفاده می کردند که هاوبرک نام داشت. هاوبرک های اولیه از چرم سخت ساخته می شدند. بعدها با استفاده از زنجیرهای فلزی نوعی جوشن ساخته شد که در برابر ضربه شمشیر و نیزه های معمولی کاملا مقاومت بود اما در برابر گرز و تبرزین هنوز هم نیاز به حفاظت بیشتر احساس می شد. پس شوالیه ها ناچار به استفاده از سپرهای بلند روی آوردند که زمانی که شوالیه مجروح می شد می توانستند بدن او را با آن حمل کنند. برای حفاظت جوشن در برابر نور خورشید و رطوبت معمولا شوالیه ها یک پیراهن پارچه ای بر روی زره می پوشیدند که سورکت نام داشت.

پیشرفتهایی که در قرن چهاردهم منجر به ساخت کمانهای زنبورکی شد به کمانگیران اجازه داد تا از فاصله ای دور و به راحتی در جوشن شوالیه ها نفوذ کنند. بنابراین در حدود 1350 میلادی اضافه کردن صفحات فلزی به جوشن آغازشد. قفسه سینه، شانه ها، دستها و پاها و هر قسمت حساس بدن شوالیه به محاصره صفحات زرهی درآمد.

در انتهای قرون وسطی چندگونه زره معمول بودند. زره کاملا مفصل دار در نیمه ابتدایی قرن پانزدهم رواج یافت و گوتیک نامیده می شد چرا که خطوط عمودی آن یادآور معماری گوتیک بود. در حدود سال 1500 بود که روش ساخت زره تغییر کرد و اشکال دایره وار دوره رونسانس بیشتر بکار گرفته شد. زرهی که در آلمان مورد علاقه بود ،و به زره ماکسیمیلیان معروف شده بود، دارای سطوحی شیار شیار ،مانند آهن موجدار بود.



زره گوتیک
از آنجا که زره تمامی بدن شوالیه ها را می پوشاند برای تشخیص دادن یک شوالیه علائم شناسایی بر روی سینه وی نقش می بست. این علامت ، یا کت نشان آن طور که بعدها نامیده شد، همچنین بر روی سورکت و پارچه روی اسب شوالیه نیز قلابدوزی می شد. در ابتدا علائم شکل های ساده ای بودند اما بعدها این علائم از دایره ها، شبدر، حیوانات و شمشیر پوشیده شدند. گاهی این علائم بر اساس وقایع مهم زندگی شوالیه طراحی می شدند.

مسابقات

شوالیه ها اغلب باید مهارتهای جنگی شان را با شرکت کردن در یک سری مسابقات متناوب ، که در بارگاه اربابها و شاهان انجام می گرفت، جلا می دادند. منشأ این مسابقات تمرینهای رزمی بود که شاهان برای آماده نگه داشتن شوالیه هایشان برگزار می کردند. اندک اندک قرون وسطی به پایان رسید و نقش شوالیه ها به عنوان جنگجو کمرنگ تر شد و این مسابقات به مراسمی با شکوه و با جزئیات فراوان برای تفریح و سرگرمی درباریان تبدیل شد. نیزه بازی ها و نبردهای تن به تن بی پایان بین شوالیه های یک لرد ممکن بود که برای تحت تأثیر قرار دادن یک میهمان عالیرتبه یا شاه بکارگرفته شود. در انتهای قرن سیزدهم از نیزه ها و شمشیرهای کند یا بدون نوک برای این مسابقات استفاده می شد تا آسیب کمتری به شوالیه ها وارد شود.

افول شوالیه گری

در قرن چهاردهم میلادی در اروپای غربی نظام فئودالیسم رو به انحطاط گذاشت. پس از قرن سیزدهم اقتصاد اروپا متزلزل شد و در سال 1347 طاعون در اروپا شیوع پیدا کرد و در قرن چهاردهم و پانزدهم متناوبا در این کشورها ظاهر شد. طاعون جمعیت نسبتا زیادی را کشت و به انحطاط نظام فئودالیسم کمک رساند.

تغییر در جنگ ها

با افول فئودالیسم، شاهان و ملت-کشورها بیشتر اهمیت پیداکردند. در همان زمان، هنر جنگ آوری به روشهای مختلفی تغییر کرد تا جایی که استفاده از شوالیه های سوار را منسوخ کرد. درگیریهایی چون جنگهای صد ساله (1337 تا 1453 میلادی) بزرگتر از آن بودند که ارتشهای فئودالی یک پادشاه بتوانند جنگاوران مورد نیاز آنها را تأمین کنند. پادشاهان به استفاده از سربازان مزدبگیر روی آوردند. ابداع کمان انگلیسی اهمیت کمانگیران را بیشتر کرد و توسعه باروت در نهایت شوالیه های زره پوش را از میدان به در کرد. در انتهای قرون وسطی، شوالیه گری تنها به عنوان یک نظامنامه از شجاعت، باورها و تشریفات به حیاتش ادامه داد. جامعه ای که به شوالیه گری پر و بال داده بود در حال ناپدید شدن بود.

صنفهای شوالیه گری

با کم اهمیت شدن شوالیه ها در میدان جنگ، مناسک و تشریفات شوالیه گری بیشتر اهمیت یافتند. برای بسیاری از شوالیه ها، وظایف تشریفاتی یک شوالیه با افزایش تشریفات درباری و مسابقات گران قیمت تر شدند و زره و تجهیزات آنان به سوی تزئینات بیشتر سوق داده شد. در حقیقت، بسیاری از همراهان که می توانستند به صورت واقعی شوالیه شوند از این امر چشم می پوشیدند چرا که بار مالی سنگینی بر دوششان می گذاشت.
در اصل نظامنامه شوالیه گری از مرزهای ملی و محلی عبور می کرد و شوالیه ها در کشورهای اروپایی با ایده آلهای مسیحیت، نیک خواهی و شجاعت به هم می پیوستند. به هرحال، با افزایش قدرت ملت-کشور ها در اروپای غربی، شوالیه ها خود را در نبرد برای تجلیل از کشورهایشان و توسعه قدرت شاهانشان یافتند. برای تشجیع میهن پرستی شوالیه ها، پادشاهان صنف های شوالیه گری جدیدی را بر مبنای ملیت شان پایه گذاری کردند. یکی از آنها صنف گارتر(بند جوراب) در قرن چهاردهم در انگلستان برای پاداش دادن به شوالیه ها و نخبگانی که در نبردهای حساس جنگهای صد ساله شرکت کرده بودند تأسیس شد. صنف شوالیه های گارتر به سرعت تبدیل به یک وجه تمایز اجتماعی شد و به زودی در فرانسه، بورگوندی و اسپانیا از آن نسخه برداری شد. شوالیه های گارتر در انگلستان یا شوالیه های پشم طلایی در بورگوندی از شوالیه های فئودال انتخاب می شدند اما به یک ارباب خدمت نمی کردند. بنابر این شاه می توانست برای ایجاد اتحاد با دیگر شاهزادگان و نخبگان مهم کشور، آنها را نیز به عضویت این صنفها درآورد. اعضای این صنفهای شوالیه گری ممکن بود هیچ عملیات مهم نظامی را انجام نداده باشند در عوض از شاه اطاعت می کردند تا قدرت وی را در جوامع اروپایی افزایش دهند.

میراث شوالیه گری

در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی، ایده آلهای جوانمردی و آداب و رسوم آن در میان بسیاری از نخبگان اروپایی ادامه یافت. در این زمان اهمیت آنان بیشتر در زنده نگه داشتن خاطره شوالیه ها و سنتهایشان و خدمت به عنوان نشانه طبقه ممتاز اجتماعی بود. در همان زمان ادبیات اروپا شروع کرد تا نظامنامه شوالیه گری را به عنوان سرمشقی از نخبگی و نجیب زادگی در دربارها نشان دهد. در ایتالیای دوران رنسانس، بالتازار کاستیگیونه کتابش را با نام آداب درباری، در سال 1528منتشر کرد که شامل توصیه های وی برای مردان و زنان درباری بر اساس آداب شوالیه گری بود. در دو قرنی که پس از آن سررسید، بسیاری از نویسندگان چنین توصیه هایی را برای درباریان و نجیب زادگان مکتوب کردند. در ابتدای قرن نوزدهم، چهره شوالیه ها خیالی تر شد. نویسندگان شوالیه ها را چون پیشگامان عشق رمانتیک و بالاترین ایده آلهای مسیحیت و تمدن تصویر می کردند. در قرن نوزدهم، نویسنده های رمانتیک مانند سروالتر اسکات شروع کردند تا رفتارهای مدرن را به شوالیه های قرون وسطی نسبت دهند. کار آنها انطباق مداوم و توانایی مفهوم شوالیه گری را نشان می دهد. مفهومی که توسعه تاریخی معنی داری را سالها پس از دوران شوالیه ها در قرون وسطی به خود دیده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.