گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دیبا فشان نویسه گردانی: DYBA FŠAN دیبا فشان . [ ف َ / ف ِ ] (نف مرکب ) نثارکننده . || فشاننده ٔ دیبا. نثارکننده ٔ دیبا. || (حامص مرکب ) دیبافشانی . نثار دیبا : پذیره برون رفت با سرکشان درم ریز کردند و دیبافشان . اسدی .شد آمل بهشتی نو آراسته درم ریز و دیبافشان خواسته .اسدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود