اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن شکری

نویسه گردانی: ḤSN ŠKRY
حسن شکری . [ ح ُ ن ِ ش ِک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسن مهتابی . حسن سفید که به زردی زند چنانکه گجراتیان را میباشد :
شکسته رنگی من باطبیب در جنگ است
علاج درد سرم حسن شکری رنگ است .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.