بافته های ایرانی
نویسه گردانی:
BAFTH HAY ʼYRʼNY
مخمل بافی؛ وزنه فراموش شده نساجی سنتی ایران زمین
دیگر صدایی از کارگاههای سنتی پارچه بیرون نمی آید.دیگر نه آوایی،نه حرکتی و نه حتی دل خوشی برای هنرمندان این رشته باقی مانده است. بیشتر آنها مرز 60 سالگی را رد کرده اند و به گفته خودشان چشم به درگاه خدا دوخته اند. این دستها امروزی نیست ولی مدتهاست که سنگ برداشته و محکم بر سینه میکوبد تا بلکه فریادرسی پیدا شود و اصالت عشق زنده بماند، اصالتی که هیچجای دنیا هنوز نتوانسته آن را رج بزند و بیهویتش کند. در این گزارش قرار است از هنر مخمل بافی در ایران بنویسیم .
تاریخچه و الفبای نساجی
مخمل بافی ایران از دهه 30 با تاسیس کارخانه ماشینی مخمل و حریر در کاشان و گرایش استادکاران نساجی سنتی برای زندگی بهتر به این کارخانه، رو به زوال رفت تا آن جا که اکنون تنها یک کارگاه مخمل بافی در سراسر کشور آن هم زیر نظر پژوهشکده هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی وگردشگری وجود دارد.
مخمل ایران که زمانی لباس های فاخر شاهانه با آن تهیه می شد و در عصر صفوی که با اوج نساجی سنتی ایران همراه بود، زیور درگاه و تحفه ایران برای کشورهای دیگر به شمار می آمد، اکنون به گونه ای منسوخ شده است که ظرافت این پارچه از یاد استادان این فن رفته است.
مخمل نوعی جامه نخی یا ابریشمی پرزدار است که آغاز پیدایش آن به قرون اولیه اسلامی نسبت داده می شود. در دوران آل بویه و سلجوقی پس از رکود و افت زری بافی، بافندگان کاشانی برای تجلید کتاب آسمانی قرآن درصدد برآمدند تا پارچه ای با ارزش و در خور این کتاب آسمانی تولید کنند تا به وسیله آن، قرآن را محفوظ دارند که مخمل حاصل تلاش آن دوره بود.
در زمان صفویه، مخمل در کنار دیگر صنایع نساجی بیش از گذشته، شکوفا شد و در نوع بافت، نقش و رنگ پیشرفت های شگرفی داشت. در این دوره با گسترش مخمل بافی، کاربرد فروانی برای آن، مانند لباس عروس، رو تختی، سجاده، عبا و... تعریف شده بود. در همین دوره مخمل های منقوش با ارزش و گران بهایی تولید می شد که بیشتر آن ها به عنوان هدیه برای پادشاهان دیگر کشورها، فرستاده می شدند.
اگرچه در دوره قاجار به دلیل استقبال ایرانی ها از پارچه های ماشینی خارجی از میزان تقاضای پارچه های ایرانی کاسته شد و کارگاه های پارچه بافی رونق خود را از دست دادند، ولی کارگاه های مخمل، زری، ترمه و شال هم چنان در شهرهایی، مانند کاشان، یزد و کرمان فعال بودند.
در دوره پهلوی که کارخانه های ماشینی پارچه بافی در کشور تاسیس شدند، دیگر از کارگاه های سنتی پارچه نشانی نبود و مخمل نیز به سرنوشت دیگر پارچه های سنتی ایران دچار شد و به اسارت ماشین و دستگاه های اتوماتیک درآمد.
اگرچه در دوره پهلوی اول که استاد محمد خان نقشبند کارگاههای زری و مخمل را باردیگر احیا کرد؛ اما اکنون به جرات می توان گفت که از مخمل بافی سنتی ایران تنها یک کارگاه و یک استاد برجای مانده است.
تنها استاد مخمل باف و دیگر هیچ
سید خلیل یاالله، تنها بازمانده مخمل بافی سنتی ایران است که پس از کار با دستگاه سنتی و30 سال فعالیت در کارخانه ماشینی مخمل بافی کاشان، بار دیگر در دوران بازنشستگی به کار گذشته و پیشینیانش باز گشته است؛ اما این بار در پژوهشکده هنرهای سنتی مخمل را می بافد.
یاالله از هفت سالگی کار روی دستگاه مخمل بافی را آغاز کرد و در 15 سالگی درجه استادی این رشته را بدست آورد.
به گفته او سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پس از بازنشستگی بار دیگر به سراغش آمد تا بافت مخمل را به صورت سنتی روی دستگاهی که خود ساخته بود، این بار در پژوهشکده هنرهای سنتی سازمان ادامه دهد.
او که تاکنون سه شاگرد را آموزش داده است بار دیگر در کارگاه پژوهشکده هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری توانسته مخمل گل برجسته را که سال ها بافت آن به فراموشی سپرده شده بود، تولید کند.
یاالله معتقد است: ابزار و زمینه تولید مخمل سنتی در کشور وجود ندارد و حفظ و احیای این رشته به حمایت بیشتری نیاز دارد.
آموزش سریع برای رشته های در حال منسوخ
آزاده یاسمن نبی زاده ـ طراح لباس و پارچه های سنتی ـ تاکنون روی کاربرد انواع پارچه های سنتی که در گذشته بافته می شد، بررسی هایی را انجام داده است درباره مخمل می گوید: برای استفاده ی مخمل در لباس امروز نمونه ای را به تنها استاد مخمل باف کشور که اکنون در پژوهشکده هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کار می کند، ارایه کردیم؛ اما این مخمل چنان ظرافتی داشت که حتی استاد آن را کار ماشین می دانست.
وی مخمل را وزنه بزرگ نساجی سنتی ایران که فراموش شده است، می داند و اظهار می کند: نساجی سنتی ایران تنوع بسیاری دارد که در این زمان طولانی برخی از آنها از یاد رفته اند. اکنون زمان بسیار محدود است وباید سریعتر آموزش در این رشته ها آغاز شود.
البته نبی زاده معتقد است: درحال حاضر به دلیل بهای هم ارزشی که برای این هنرها پرداخت نمی شود، کسی به فرا گیری نساجی سنتی ایران علاقه نشان نمی دهد و اگر دورههای آموزشی را بگذرانند با پنجاه شصت هزار تومانی که در هر ماه دریافت می کنند، شغل دیگری را انتخاب خواهند کرد.
سازمان میراث فرهنگی و تنها مخمل باف حال حاضر
علی خطیب شهیدی ـ سرمایه گذاری که در بخش احیای نساجی سنتی پیشینه ای دارد و در زمینه کاربرد مخمل در پوشاک امروز بررسی هایی انجام داده و با تنها بازمانده مخمل بافی نیز برای احیای این رشته دیدار و مذاکراتی داشته است، می گوید: چهار پارچه مخمل قدیمی و نفیس را به مخمل باف های حاضر نشان دادیم؛ اما حتی بر دست بافت بودن آن صحه نگذاشتند، چون مخملی که اکنون بافته می شود بسیار ضخیم تر از آنچه در گذشته وجود داشت، است.
او ابراز امیدواری کرد که پژوهشکده هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سعی کند در کارگاه های نساجی سنتی که دارد، آثار را با بهترین کیفیت تولید کند.
خطیب شهیدی درباره این که برای احیای مخمل بافی سنتی و کاربرد آن در پوشاک امروز، مانند زری و شعر برنامه ای دارد، می گوید: با توجه به قواعد خاص سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و این که در این حوزه بخش خصوصی وجود ندارد، با این سرعت نمی توان کاری انجام داد.
اصل 44 قانون اساسی
محمد حسین دهقانی ـ معاون هنرهای سنتی و صنایع دستی اداره میراث فرهنگی و گردشگری کاشان ـ درباره حمایت از بخش خصوصی که به سرمایه گذاری در احیای هنرهای سنتی تمایل دارند؛ اما در امور اداری با موانعی مواجه می شوند، می گوید: این مشکل کلان کشور است. در سازمان میرا ث فرهنگی و گردشگری نیز این مسایل مطرح است و باید برنامه ای اصولی برای ارایه تسهیلات حمایتی تعیین و از سوی سازمان لحاظ شود تا تمایل به سرمایه گذاری در این بخش افزایش یابد.
او یادآور می شود: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری متولی صنایع دستی است و مسؤولان آن حتما برنامه ریزی می کنند تا اصولی مانند اصل 44 قانون اساسی در صنایع دستی نیز اجرا شود و بسیاری از امور در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد.
دهقانی با تاکید بر این که بخش خصوصی برای احیای هنرهای سنتی کشور به حمایت بیشتری نیاز دارد، درباره اقدامات این اداره به منظور احیای نساجی سنتی که خاستگاه آن در کاشان است، می گوید: این اداره در مجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار دارد و تابع برنامه های آن است؛ اما به دلیل کمبود اعتبارات و حجم گسترده برنامه ها خیلی نمی توانیم به احیای این رشته ها بپردازیم.
پایان گزارش و آغاز راه
به هر حال اگر قرار است به میراث معنوی و فرهنگی پدرانمان توجه کنیم چند اصل باید سرلوحه برنامه ریزی کلان قرار بگیرد.اول اینکه خارج از مرزها ،ایران را با میراث و فرهنگ کهن آن می شناسند؛نه صنعت ماشین و فوتبال.پس واجب است برنامه ای شایسته این فرهنگ طراحی شود .بیشتر هنرمندان هنر پارچه بافی سنتی وصنایع دستی ،چیزی به پایان عمرشان باقی نمانده است و حتی بسیاری از رشته ها فقط مختص به یک و دو نفر شده و کمتر جوانی به سراغ این رشته ها رفته است؛پس سازمان های مانند آموزش و پرورش،میراث فرهنگی ،شهرداری ،وزارت کار و صدا و سیما بهتر است تا دیر نشده است چاره ای بیندیشند و هر یک به سهم خود گامی بردارند.
می توان به جای دادن هدایایی تقلبی و دسته چندم از صنایع دستی استفاده کرد،می توان در این هنر تغییر کابری داد، می توان تاجران بین المللی را به سرمایه گذاری در این هنر تشویق کرد.به هر حال می توان زیاد کار کرد؛می توان دل سوخت بر هنر پدارنمان.می توان...
این گزارش به نقل از خبر گزاری میراث آریا و توسط آمن خادمی تهیه شده است
قناویز
نوعی پارچه که در سالهای گذشته بافته میشده است قناویز نام دارد که متاسفانه در حال حاضر بافت آن دیگر انجام نمی شود.
این پارچه باعرضهای 80*90 سانتی متری بافته میشده که برای بافت قناویز باعرض 70 سانتی متر 30 چله و با عرض 90 سانتی متر 42 چله به کار میرفته است. و یک بافنده روزانه 5 تا 6 قناویز می بافته است.
نخ مورد مصرف نیز ابریشم مصنوعی بوده و به عنوان آستر لباس مورد استفاده قرار میگرفته است.
شال بافی
شال نوعی پارچه زمخت و تک رنگ است که از پشم گوسفندان در دستگاه شال بافی بافته میشود. شال بافی از هنرهای اصیل و سنتی تالشیها و ییلاق نشینان گیلان بوده است. بهترین نوع شال در دهی به نام کوبولان بافته میشود که حتی قابل رقابت با پالتوهای خارجی است اما متأسفانه این هنر امروز در این منطقه رو به زوال است. (فرهنگ دهخدا)، در فرهنگ عمید میخوانیم که شال نوعی پارچه ساده یا گلدار است که از پشم یا کرک میبافند و یا بالاپوشی که از پارچه پشمی خشن درست میکنند و کشاورزان شال را مانند پارچهای دراز و کم پهنا و دور کمر یا دور سر خود میپیچند.
ـ دستگاه شال بافی:
در منطقه کلور دو وردی است دستگاه به صورت افقی و روبهروی بافنده روی زمین قرار میگیرد. و این دستگاه شبیه دستگاه جاجیم بافی است، به این صورت که دو پایه چوبی به فاصله یک متر از یکدیگر در زمین محکم میشود. دو سر این پایههای چوبی به صورت u ساخته شده تا وردنه که شال بعد از بافته شدن به دور آن میپیچد روی آن قرار میگیرد.
ـ اجزاء دستگاه شال بافی عبارتند از:
۱. وردنه
۲. شاته
۳. گوشواره
۴. ورد
۵. پدالها
۶. ماکو
شالبافی
تهیه پارچهای به نام «شال» نیز در شهر یزد در گذشته معمول بوده است که به صورت کارگاهی تولید و با استفاده از دستگاههای 8 وردی بوده است.
دستگاه بافندگی مذبور دارای 8 ورد و چهار پدال بوده ویک نفر به وسیله آن با 6 تا 7 ساعت کار روزانه قادر بوده یک طاقه شال به اندازه 25/4 متر در 90 سانتی متر تهیه نماید. مقدار نخ مصرفی برای تولید یک طاقه شال حدود 750 گرم بوده که قسمت عمده آن نخ پنبهای است و تنها در حاشیه آن نخ مرسریزه به کار می رود.
در بخش اشکذر فعالیت دستبافی دیگری به نام شال بافی معمول میباشد اما اجناسی که در این ناحیه تولید می شود و به نام شا ل قابل استفاده است با پارچههای شال یزدی کاملا متفاوت بوده و بیشتر در روستا ها قابل استفاده است،بدین معنی که بافندگان از موادی چون موی بز، پشم گوسفند و کرک شتر، فرآوردههائئ به وزن 2 تا 4 کیلوگرم جهت حمل میوه، علوفه و بار تهیه مینمایند.علاوه برتولید به شالبافی به کارهای کشاورزی نیز میپرداختند.
مواد اولیهای که در تولید فرآوردههای مزبور مورد مصرف قرار می گرفته، رنگرزی نشده و بدین علت منسوجات تولیدی خود رنگ میباشد.یک عدد فرآورده به اندازه 1*25/10 متر حدود 2200 گرم وزن داشته و ماده اولیهی که در تولید آن به کار می رفته به طور عمده مو و به مقدار کم پشم بوده است. مصنوعات مزبور اغلب به رنگهای سیاه و قهوه ای بوده و نقوش آنها ساده و راه راه بوده که به هر گوشه فرآورده نیز ریسمان ضخیمی از جنس خود محصول دوخته می شده که در مواقع حمل بار آنها را به یکدیگر متصل و گره میزدند.
رج به رج تاریخ
بافه ها بخش مهمی از صنایع دستی ایران هستند. بافه هایی که گاهی با ساده ترین ابزارهای ممکن و پیش پا افتاده ترین مواد اولیه تهیه می شوند و جزو ارزشمندترین صنایع دستی ایران قرار می گیرند. روز جهانی صنایع دستی بهانه خوبی است تا مروری بر گوشه ای از دنیای بافه های سنتی ایران داشته باشیم.
پارچه شفابخش
بَرَک یک نوع پارچه نرم و چسبان و ضخیم است که از پشم شتر یا کرک بز بافته می شود. این پارچه که یکی از صنایع دستی خراسان محسوب می شود، بیشتر برای دوخت جامه های زمستانی مورد استفاده قرار می گیرد. برک در عین لطافت از استحکام خاصی برخوردار است و به همین دلیل بیشتر کت و قبایی می شود بر دوش مردان خراسانی. جالب است بدانید که به اعتقاد قدیمی های خراسان، گرمای پارچههای بسیار ضخیم و نرم برک، دردهای عضلانی را کاهش میدهد و برای دردهای مفاصل هم التیامبخش است. در قدیم، بیشتر درویشان بودند که از برک قبا و کلاه میساختند و بعدها با بهبود کیفیت آن، پادشاهان و فرمانروایان هم قبا و جبه جنس برک بهتن میکردند.
ادوارد پولاک جهانگرد، این پارچه را فاستونی ایرانی معرفی می کند و در سفرنامه خود می نویسد: «برک پارچهای نرم و چسبان است که از کرک لطیف شتر بافته میشود و در ایران جای فاستونی را گرفتهاست.»
برک به طور معمول خودرنگ است و در رنگهای قهوهای، سیاه، سفیده، شیری و شکری و خاکستری تولید میشود و نواحی بجستان، گناباد، فردوس و بشرویه در خراسان اصلی ترین تولید کنندگان آن هستند. این پارچه در کل بسیار ارزان بهنظر میرسد اما نوع اعلایی از آن وجود دارد که به آن شمشیرک میگویند لطیف تر و زیباتر است. برای تهیه شمشیرک، پارچه درشت برک را برای مدتی در مغز گوسفند و آب ولرم میگذارند و با گز روی آن میکشند و با استخوان به آن میزند، موهای اضافه از آن خارج میشود و آنگاه پارچهای نرم و گرم، بهدست میآید.
تیمور لنگ در سرگذشتی که به قلم خود نوشتهاست در باره شهر بشرویه خراسان و پاچه برک مینویسد: «چند روز بعد نزدیک شهر «بشرویه» رسیدم... سکنه شهر که در سر راهم ایستاده بودند توبرهای داشتند و چیزی از آن بیرون میآوردند و آن را به دو قسمت تقسیم میکردند. یکی را در جیب چپ میگذاشتند و دیگری را در جیب راست. بعدا فهمیدم آنها در توبره خود پشم بز نگه میدارند و آنها موی بز را از کرک جدا میکنند و تا از کرک «برک» ببافند و از موی بز جاجیم و گلیم ببافند. برک از پارچههای پشمین چین هم لطیفتر بود و من پارچهای به آن لطافت در عمرم ندیده بودم. در بازدید از یکی از کارگاههای نساجی خواستم به تمام کارگران آن نفری یک سکه هدیه دهم اما آنها نپذیرفتند.»
اما ادوارد پولاک جهانگرد، این پارچه را فاستونی ایرانی معرفی می کند و در سفرنامه خود می نویسد: «برک پارچهای نرم و چسبان است که از کرک لطیف شتر بافته میشود و در ایران جای فاستونی را گرفتهاست. برای تهیه این پارچه، کرک بز را پس از کمان زدن و نوار کردن با چرخ میریسند و آن را تبدیل به نخ میکند و در دستگاه تنبافی آن را به پارچه برک تبدیل میکند.»
ترمه بافی ؛ هنر از یاد رفته
ترمه بافی هنر ظریف و زیبایی که قدمت آن در ایران به اوایل دوره صفویه برمی گردد و محل بافت آن کرمان و یزد است، اکنون با کم توجهی ای که برای حفظ و احیای آن صورت گرفته، رو به فراموشی است.
ترمه پارچه ای بادوام و ظریف است که با کرک، پشم و یا ابریشم و از دو سری نخ تار و پود بافته می شود. از آن جا که پود در پشت پارچه به صورت آزاد قرار دارد، تراکم پودی آن زیاد است.
کمبود استادکاران ماهر در این زمینه و وجود اساتید که گرد پیری و ناتوانی بر آنها چیره شده یکی از دلایل فراموشی این هنر است.
در حال حاضر، تنها یک نفر در روستای هوتک که در شمال کرمان قرار دارد به این هنر می پردازد. بارها و بارها جوانانی را به عنوان هنرجو نزد او فرستاده اند که این هنر را به آنها یاد دهد. ولی او یا قدرت بیان ندارد و نمی تواند درست آموزش دهد و یا اینکه مانند استادکاران قدیمی نمی خواهد آموزش دهد.
هر چند در گذشته نقوش بافته شده بر پارچه های ترمه بسیار متنوع بود، اما اکنون تنها سروهای خمیده که اصطلاحا به آنها بته جقه می گویند، طرح های بافته شده بر پارچه های ترمه هستند.عدم کاربرد ترمه در زندگی امروز نیز می تواند دلیل دیگری برای فراموشی آن باشد چرا که در گذشته از ترمه به عنوان چارقد، رویه لحاف، پرده، سفره، جانمازی و پارچه لباسی استفاده می شده است. اما ظاهرا در استان یزد در گذشته ای نه چندان دور کارگاه نساجی سنتی راه اندازی شده بود که در آن، احرامی بافی، دارایی بافی که هر دو در حال منسوخ شدن بودند، احیا شد و قرار بود زری بافی و ترمه بافی هم به این مجموعه اضافه شود، ولی به دلایلی این امر انجام نپذیرفت.در دنیای صنعتی امروز، نمی توان از صنعتی شدن هنرهای سنتی جلوگیری کرد. و به همین خاطر وجود کارخانه های ترمه بافی که ترمه را با همان طرح و به وسیله ماشین می بافند را می توان دلیل دیگری برای فراموشی این هنر دانست. اگر استاد کاری بتواند در طول روز یک متر ترمه ببافد ماشین می تواند همان ترمه را با همان طرح و در متراژ بسیار بیشتر ببافد.
سختی بافت ترمه دستی و بزرگی بیش از حد دستگاه ترمه بافی با امکانات و شرایط زیستی امروز جور در نمی آید و تنها کاری که از دست مسوولان برمی آید حفظ این هنر به عنوان نمادی از نساجی سنتی ایران است.
در هرحال، حمایت دولت و مسوولان از هنرمندان هنرهای سنتی در تامین معاش آنها می تواند هم در جلوگیری از فراموشی این هنرها که نماینده فرهنگ و هنر ایران است و هم در استقبال جوانان به این هنرها و اشتغال زایی و در نهایت صادرات و ارزآوری به کشور موثر باشد.
روزنامه تهران امروز
گردآوری:گروه هنر سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Art.html
نگاهی بر نساجی سنتی استان یزد:
- مقدمهای برنساجی سنتی:
کارگاههای مختصر و نمور و و نیمه تاریک، زحمتکشترین کارگران را به درون کشیده است ، دراین کارگاهها ، کارگران پیر و جوان با وسایل بسیار ساده و ابتدایی پای دستگاههای سنتی جهت احیاء میراث نیاکان خود به بافندگی فرآوردههای دستی مشغولند. بافتههای آنها اگرچه ساده به نظر میرسد ، اماتلاشی های ستودنی آنها در کارهای مقدسشان و در نقشها نمایان است. کارگران دستباف جزء محرومترین کارگران هستند که درشرایط ناهنجار محیط کار، تلاش ما فوق تصور ،دارند.
صنعت نساجی به عنوان یک صنعت اصیل و سنتی است که سابقهای بس طولانی در استان یزد دارد. این صنعت در این منطقه علاوه بر تاریخچه طولانی پیشرفت و ترقی بسیار شایان توجهی نموده و به یقین میتوان ادعا نمود میزان رشد وتوسعه آن چشمگیر بوده است.
اولین مبحثی که در زمینه صنایع دستی استان مورد بررسی و توجه قرار میگیرد همین هنر صنعت منسوجات یزدی است.
_ چگونگی وضعیت کارگاههای نساجی:
صنعت نساجی به عنوان یک صنعت اصیل و سنتی است که سابقه بس طولانی در استان یزد دارد . این صنعت در این منطقه علاوه بر تاریخچه طولانی،پیشرفت و ترقی بسیار شایان توجهی نموده و به یقین میتوان ادعا نمود میزان رشد و توسعه آن چشمگیر بوده است. یکی از علل این پیشرفت در این منطقه را می توان وجود راه ابریشم که یکی از رگهای اصلی اقتصادی مملکت بوده است، دانست.
بنابراین راه ترقی این صنعت و علاقمند شدن افراد به آنرا همین عامل باید به حساب آورد.
این فکر ازابتدا به صورتی بسیار ساده و با تهیه دستگاههای خیلی مختصر انجام پذیرفت دستگاههای بافندگی اولیه را اکثرا زنها به عنوان تنوع شغلی خانه داری اعمال مینمودند. بر اثر رونق روزافزون به تدریج بعد اقتصادی آن مورد توجه قرار گرفت و جاذب نه تنها زنان خانواده، بلکه مردان واقع شد و به همین واسطه فکر تکمیل نمودن دستگاه در اذعان عمومی به وجود آمد.
الف) کارگاههای بافندگی کوچک:
این کارگاهها که مرحلهای بعد از بافندگی دستی است، توسط مردان به مرحله اجراء در میآید. در محلات قدیمینشین یزد از قدیم الایام صدای چرخش دستگاههای نساجی که مردم یزد آنرا شعربافی مینامند طنینانداز بوده، امروز هم هنوز قطع نشد ه است. این دستگاهها که نسبت به دستگاههای اولیه تکمیلتر شده به دستگاههای ماکوپران معرف است و امروزه جای خود را به دستگاههایی داده است که به وسیله برق کار میکند.
این صنعت تا قبل از پیروزی انقلاب در زمره صنوفی نبوده اندکه اقتصاد آنها مورد توجه دولت باشد. صنعتگران این هنر - صنعت مواد اولیه خود را از بازار تهیه نموده و کار تولید خود را به هر میزان و هرکیفیت که مایل بودهاند ادامه میدادند که بعدا" تحت پوشش شرکت تعاونی به عنوان " واحدهای بافندگی" مشغول به فعالیت هستند. مواد اولیه دستگاههای نساجی در سابق به علت عدم گسترش جمعیت از محل به وسیله کشت پنبه و یا پشم گوسفند و کرک شتر در محل تهیه می شد. ولی بر اثر پیشرفت تکنیک و گسترش جمعیت و پیدایش الیاف مصنوعی که آن هم یکی از واردات مملکت است مواد اولیه مصرفی تغییر کرده، این طبقه نساجی شعربافی سالیانه حدود 53 میلیون متر انواع پارچه های نخی از قبیل متقال نخی،متقال سفید، جیم مشکی، پارچههای پیراهنی و پیژامه و تولید چادر شب،دستمالهای نخی و ابریشمی و روکش از جمله دیگر تولیدات این شعربافیها میباشد.
ب)پراکندگی کارگاههای شعربافی:
چگونگی استقرا اینگونه کارگاهها،یکی از اساسیترین و مهمترین تزاحم شهروندان یزد محسوب می گردد. زیرا در محلات قدیمی به خصوص سمت شمال شهرو در هر گوشه صدای دستگاه بافندگی به گوش می رسد.
این کارگاهها را می توان به دو گونه تقسیم نمود.
1) کارگاههای بافندگی بیرون از منزل که جنبه تولیدی غیر خانگی دارد.
2) کارگاههای بافندگی داخل منازل که جنبه تولیدی خانگی دارد.
د) دستگاههای بافندگی:
مختصات دستگاه بافندگی دستی:
دستگاههای سنتی عموما چوبی و اندازههای آن برای بافت منسوجات مختلف ،متفاوت است. هر چه عرض دستگاه بیشتر باشد به همان نسبت عرض پارچه تولیدی آن زیادترخواهد بود . عرض دستگاههای سنتی با یکدیگر متفاوت و معمولا از 150 تا 250 سانتیمتر متغیر می باشد.
هر دستگاه شامل قسمتهای زیر میباشد
1- پدال 2- نورد 3- شانه 4- وردها
5- میل میلکها 6- ماسوره دان 7- ساز 8- جعبه ماسوره
9- تارها 10- قلبک 11- عمامه 12- کیسه شن یا خاک
13- ماکو 14- گرت 15- متید 16- دفتین یا دفر
1- پدال یا به اصطلاح بافندگان یزد «پوشال»:
تختهای است که با زنجیر یا نخ به وردها متصل شده و با فشار پای بافنده وردها را به بالا و پایین برده و دهانه کار را ایجاد می نماید.
2- نورد:
وسیلهای است استوانه یی شکل که در قسمت تحتانی دستگاه بافندگی قرار داشته و پارچهی بافته شده بدور آن پیچیده میشود.
3- شانه:
هر دستگاه مجهز به شانهایی است دندانه وار که طول آن اندکی بیش از عرض پارچه و کارش کنترل و یکنواخت نمودن عرض پارچه و استحکام بخشیدن به درگیریهای تار و پود است. نمره های شانه بستگی به تراکم نخهای تار در پارچه داشته و معمولا هر بافنده شانه های متعددی با نمرات مختلف در اختیار دارد. شانهها ، نئی و فلزی است . ولی امروزه از شانه های فلزی با استانداردهای مشخص استفاده می شود.
4- وردها:
وردها قسمت مهمی از دستگاه بافندگی را تشکیل میدهد و کارش طبقهبندی کردن تارها است و در ایجاد دهانه کار و نقش طرح سهم عمدهای دارند. تعداد وردهای هر دستگاه بر حسب تولید و عرض آن متغیر است. دستگاههای بافندگی رایج عموما 2 وردی یا 4 وردی است.
5- میل میلکها:
قسمتهای فلزی باریک و میلهئی شکل هستند که دروسط آنها سوراخی تعبیه شده و به تعداد لازم به صورت عمودی در داخل ورد قرار میگیرد سوراخ میان میلکها جهت عبور نخ های تار به کار می رود وبه نسبت طرح پارچه معمولا از هر سوراخ یک نخ عبور نموده و یا از روزنه های خاص نخ عبورداده می شود.
6- ساز:
ابزاری است چوبی و قرقره مانند که میلهای به آن متصل و برای سهولت بافندگی نخ از شیار آن عبور می کند.
7- ماکو:
وسیلهای است که ماسوره در داخل آن قرار گرفته و در عرض دستگاه به صورت رفت و برگشت از میان دهانه تارها حرکت نموده و باعث قرار دادن پود به داخل تارها میشود.
8-متید:
وسیلهای است گیره مانند که طول آن معادل عرض پارچه که به دو سرآن سوزن تعبیه شده و به دو لبه پارچه فرو رفته وعرض آن را ثابت نگه میدارد.
9- دفتین یا دفر:
وسیلهای است که شانه بافندگی در داخل آن قرار گرفته و به وسیله آن به قسمتهای لبه پارچه ضربه زده تا درگیرهای تار و پود آن محکم و ثابت شود.
10- ورت یا گرت:
ابزاری است که از مخلوط شدن تارها جلوگیری و تارها را به شانه هدایت می کند.
جدول منسوجات بومی منسوخ شده استان یزد:
- بسیاری از پارچههاو منسوجات استان منسوخ شده است. که رشتههای بومی و منسوخ شده منسوجات یزدی به شرح زیر می باشد:
رشته بومی منسوخ شده (منسوجات)
1 زری بافی
2 کارت بافی
3 مخمل بافی
4 ترمه بافی
5 حوله بافی
6 دندانی
7 کیسه حمام
8 کرباس بافی
9 قناویز بافی
10 بقچه بافی
1 - زری بافی:
زری بافی یکی از هنرهای قدیمی ایران است و نمونه های پارچه ابریشمی زری که از دوره ساسانیان به جا مانده، روشنگر این موضوع می باشد. استفاده از نخ زری در بافت پارچه از زمانهای دور رایج بوده است. در زند اوستا از قالیچههایی که با نخ طلا بافته شده و همچنین از لباسهای زر بفت داریوش سوم که دارای جلوهای خاص بوده یاد شده است. بر اساس برخی منابع چینی مربوط به قرن ششم بعد از میلاد نمونههایی از زری بافی ایران برای امپراتوری وو( wu ) فرستاده شده و در گزارشهای مسافرین چینی به این موضوع اشاره شده است . در گذشته تهیه پارچههای پشمی وزربفت درشوش، شوشتر، جندی شاپور و خراسان رایج بوده است.
_ وضعیت زری بافی در گذشته:
زری نفیسترین و افسانهترین منسوج ایرانی که در روزگار رونق و رواج خود، شهرتی عالمگیر داشته و هم اکنون نمونههایی از آن زینت بخش موزهها و سایر و مراکز هنری ایران و دیگر کشورهای جهان است. دارای سابقهای طولانی از لحاظ بافت و تولید می باشد. هر چند که در تاریخ نساجی ایران زمان پیدایش زری ناپیداست، ولی به طور اجمال از تاریخ و کتب قدیمه چنین استنباط میشود که نخست در زمان هخامنشیان و سپس درزمان ساسانیان بافتن پردهها و پارچههای زری رواج داشته و برای تزیین کاخهای سلاطین و کلیساهای جهان به کار می رفته است. ضمن آنکه "هرودوت" و "اوستا" چیزی شبیه به زری راوصف کردهاند.
مراکز عمده زری بافی ایران در گذشته یعنی اصفهان ،ابیانه یزد و کاشان، همواره مرکز تجمع هنرمندان و طراحان و اساتید این رشته از هنر _ صنعت کشورمان بوده و از مراکز فوق الذکر همواره بهترین وارزندهترین پارچههای زری تولید و به دیگر نقاط جهان صادر میشده است.
- مواداولیه در زری بافی:
عمدهترین ماده اولیه مورد مصرف در زری بافی، ابریشم طبیعی است که برای بافت زمینه ابریشم ساده و برای بافت نقوش از نخ ابریشمی با رو پوش طلا یا نقره استفاده به عمل می آید که نخ نوع دوم یعنی روپوش دار در داخل کشور تولید نمیگردد و از خارج تامین می شود.
رنگرزی نخهای ابریشمی نیز در گذشته تماما با استفاده از رنگهای طبیعی صورت میگرفته و امروز نیز اکثرا" رنگهای طبیعی ،تشکیل می دهد و از رنگهای شیمیایی به میزانی بسیار محدود و در مواردی خاص استفاده می شود و باید گفت که یکی از ویژگیهای چشمگیر انواع منسوجات ایرانی در روزگاران گذشته از جمله پارچه زری، در استفاده از رنگهای طبیعی در رنگریزی نخهای مصرفی آن بوده است. امید آنکه زری این پارچه ظریف و زیبا با ویژگیهای خاص و هنرمندانهاش بیش از بیش مورد توجه قرار بگیرد و مجددا" احیاء شده و از هنرمندان و اساتید آن خاص بعمل آید.
- چگونگی تولید پارچه زری:
تولید زری به دو صورت انجام میگیرد:
1- با استفاده از دستگاههای سنتی
2- با استفاده از دستگاه ژاکارد
1- دستگاههای سنتی:
زری بافی که نزد اهل فن به دستگاههای «دستوری» شهرت دارد از شکل ظاهری تا حدودی شبیه سایر دستگاههای نساجی سنتی میباشد، و کار تولید توسط دو نفر صنعتگر یعنی یک نفر بافنده و یک نفر «گوشواره کش » (همانند دستگاههای سنتی ترمهبافی) صورت میپذیرد و در واقع می توان گفت پارچه زری حاصل هماهنگی و همکاری و هنر، بافنده و گوشواره کش میباشد.
2-استفاده از دستگاه ژاکارد:
برای تولید زری دارای سابقهای چندان طولانی نیست و دستگاه ژاکارد به خاطر افزایش سرعت در تولید پارچه زری و صرفهجویی در هزینه وقت صنعتگران به کار گرفته شده است.
با استفاده از دستگاههای سنتی زری بافی،میتوان به تولید حدود 30 سانتی متر در روز دست بافت حال آنکه در صورت استفاده از دستگاه ژاکارد این میزان به حدود100 سانتی متر در روز افزایش مییابد.
در تولید زری تماما از طرحها و نقشهای اصیل و سنتی استفاده میشود و به جرات میتوان اظهار نمود که اکثر نقشهای سنتی و حتی نقشهای غامض و پیچیده، طی قرون و اعصار متمادی توسط هنرمندان زری باف بر روی پارچه زری پیاده شده است و این طرحها نه تنها شامل طرحهای ویژه پارچه بلکه شامل طرحهای و نقشهای ویژه سنگ و سفال و فلز و قالی و ... و حتی طرحهای ظریف مینیاتوری نیز می شود که با ذوق و مهارت سرشار طراحان و بافندگان به اجراء در آمده است.
4- مخملبافی:
- تاریخچه:
بدون تردید مخمل را باید از نفیسترین پارچههای دستباف ایران دانست. زیرا پیچیدگی رو بافت،طرحهای زیبا و پر نقش و نگار و مواد اولیهی مرغوبی که در تولید این پارچه به کار میرود، ویژگی خاص به آن بخشیده که مخمل را از سایر دستبافتها متمایز میسازد.
در خصوص زادگاه این بافت بین صاحب نظران وحدت نظر وجود ندارد، چه عدهای آن را تنها بافت قرون وسطایی میدانند که از اروپا برخاسته است. از جمله آنکه «لاتور» به آن عقیده است که ایتالیائیها تا قبل از قرن دوازدهم میلادی آن را پدید آوردهآند.« فیلیس آکرمان» طرفدار همین نظر است و مینویسد که پس از آن تا پیش از قرن پانزدهم میلادی مخمل به ایران راه یافته است.
به هر حال از مجموع نظرات ارائه شده در خصوص زادگاه مخمل میتوان چنین نتیجه گرفته که : مخملبافی کم و بیش در یک زمان در ایران و ایتالیا و چین تکامل یافته است.
مخمل ظاهرا پدیدآورده روش حلقهزنی است که از سال 260 پیش از میلاد در مصر بکار می رفت. چه بافتهایی که از حفاریهای دوره دودمان یازدهم به دست آمده نشان می دهد که الگوها با حلقهزدن تارها و پودهای اضافی ایجاد شده است. تکهای از بافتههای قبطی در موزه بافندگی شهر لیون این تارهای اضافی را دارد و گواه ان است که ازتکامل روش حلقه زنی مصریها به وجود آمده است. ولی فاصله میان این منشاء احتمالی مخمل و مخملهای دارای بافت ابریشم پر مایه امروزی چه از نظر زمان و چه مراحل تکامل بسیار است.
قدیمیترین مخمل ایرانی که تاکنون شناخته شده مربوط به قرن دوازدهم یا پانزدهم میلادی است که در موزه هنرهای تزئینی پاریس نگهداری میشود. ضمن آنکه بزرگ مخمل بافی درایران در سدههای گذشته ؛ کاشان یزد، تبریز، مشهدو هرات بوده و این پارچه نفیس از قرن شانزدهم از جمله صادرات مهم ایران به شمار رفته است.
برای تولید مخمل از ابریشم طبیعی استفاده میشود و نقشهای اصیل و سنتی مخمل به روی این پارچه حالت برجسته دارد که این امر نشانه بارز تبحر و مهارت و در عین حال دشواری بافت آن است.
5- پردهبافی:
طبق انجام تحقیقات در استان یزد و بررسی کارگاههای سنتی دراستان در حال حاضر متاسفانه کارگاه پردهبافی فعالی در سطح استان وجود ندارد، و لیکن تا چند سال پیش بافت پارچه پردهای انجام میگرفته است.
بافت پارچه پردهای منحصرا در شهرستان یزد معمول و بافندگان اکثرا مرد بودهاند. دستگاه بافندگی فرآورده مذکور چهاوردی بوده است.
برای تهیه یک رو یه کار به طول 200 متر و عرض 25/1 متر عموما 5 بقچه نخ ویسکور تابیده نمره 32 و 9 بقچه نخ پنبهای نمره 5 جهت تار و پود مصرف میکند. تولید سالانه یک پرده باف به طور متوسط 3 رویه کار به بوده است.
6- رویه لحاف :
در شهرستان یزد تهیه پارچه دستباف دیگری به نام رویه لحاف معمول بوده و مهمترین ماده اولیه که در تولید آن به کار می رود نخ ابریشم مصنوعی نمره 150 است که نحوه رنگرزی نخ مورد مصرف در تهیه رولحافی مشابه رنگرزی نخ قابل استفاده در بافت رومیزی است.
رویه لحاف به وسیله دستگاه چهار ورودی با عرض متوسط 5/1 متر و طولهای متفاوت بافته میشود و بعد از تهیه به قواره های 210*135 سانتیمتر نیز هستند که بیشتر به مصرف روتختی میرسد.
تار این مصنوع از نخ ویکوز دولای تابیدهی نمره32 و پود آن از نخ پشمی است و برای هر روتختی در ابعاد پیش گفته شده حدود 400 گرم نخ تار و 450 گرم سانتی متر نیز در بین بافندگان یزد رایج است که برای هر قطعه حدود 600 گرم نخ پنبه ی 6 لا جهت تار و حدود 120 گرم نخ پشمی 76 جهت پود مورد استفاده قرار میگردد.
فرآوردههای یاد شده کلا به وسیله دستگاه چهار وردی بافته میشود ولی طی سالهای اخیر استفاده از نوعی دستگاه هفت وردی که قادر به تهیه پارچههایی با عرض 5/3 متر نیز می باشد در بین بافندگان رواج یافته وبه وسیله آن منسوجاتی تولید میکنند که در نوع خود منحصر به فرد است.
7- شمد بافی:
شمد نوعی پارچه ابریشمی یا پنبهای است که معمولا به عنوان روانداز در فصل تابستان استفاده میشود. در تهیه شمه از ابریشم مصنوعی به عنوان پود و از نخ پنبهای نمره 20 دولا به عنوان تار استفاده میشود. که هم اکنون اکثرا توسط دستگاههای تک فاز بافته میشود.
شمدها معمولا 150*220 سانتیمتر است و دارای 27 چله میباشد.
8- چادر شببافی:
چادر شببافی یا کاربافی نوعی صنعت خانگی است که بیشتر در شهرستان یزد، اردکان و بخش زارچ تهیه میگردد. مردان و زنان در کنار کشاورزی به بافت چادر شب مشغول و بیشتر در ابعاد 200*200 سانتی متر با طرح چهار خانه یا پپچازی تهیه میشود و با رنگهای مرکب از نیلی، قرمز،زرد،سبز و مشکی آمیخته شده اکثرا به مصرف رختخواب پیچی میرسد.
نوع مواد اولیهای که برای چادر شب مصرف میگردد مختلف بوده و از لحاظ قیمت نیز متفاوت است، ولی به طور کلی این مواد شامل نخ پنبهای نخ و یسکوز، مواد رنگی و نشاسته میباشد. برای چادر شب رختخواب پیچی از نخ 30 دولا ویسکوز جهت تار و در بعضی مواقع از نخ 20 دولا ویسکوز نیز استفاده میشود و پودر آن را نخ نمره 12 یک لا ویسکوز تشکیل میدهد. ولی برای چادر شب صحرائی که بیشتر در کشاورزی از آن استفاده می شود نخ مورد مصرف در تار و پود آن را به ترتیب نخ نمره یک لا پنبهای و نخ 20 دولا تشکیل می دهد.
دستگاههای چادر شب بافی چهار وردی بوده و عرض اغلب آنها 5/2 تا 3 متر است.
9- بافت دستمال:
که سه نوع دستمال می باشد:
الف) دستمال عشایری
ب) دستمال ابریشمی
ج) دستمال مرسریزه
الف) دستمال عشایری:
تولید دستمال عشایری در استان یزد به صورت کارگاهی که دستبافان مرد با دستگاه سنتی چاله ای که قدمت آن به قرنها می رسد در کنار دستگاههای تک فاز بیشماری متدوال است. سهم زنان در تولید دستمال فقط به گره زنی و ماسوره پیچی محدود و ویژگی دستمال عشایری به دلیل متفاوت بودن ابعاد آن است، ولی بیشتر در اندازه های 120*120 سانتیمتر بافته می شود.
هر بافنده در روز با دستگاه چهار وردی چوبی در ازای 8 الی 10 ساعت کار طاقتفرسا قادر به تولید 2 عدد دستمال می باشد. دستمالهای عشایری مختص شهرستان یزد بوده و بنا به اظهارات دستآندکاران به صورت ساده و الوان هفت رنگ تهیه می شود.
برای بافت یک دسته 8 تایی دستمال عشایری قریب به 650 گرم نخ ابریشم مصنوعی نمره 120 رنگرزی شده نیاز است که درمدت 4 روز به اندازه های معمولی بافته می شود.
با انجام مراحل ذیل نخ تارآماده بافت میگردد:
1- آهارکشی یا شوکشی
2- ماسوره پیچی یا ورکنی
3- چله کشی یاتنیدن
4- پیوند زنی
5- گره زنی
اغلب بافندگان دستمال در محلههای قدیمی مجتمع و اکثرا پیر و سالخورده و سن آنها بین 50 تا 70 سال است و تعداد دستبافان دستمال عشایری استان به 25 نفر می رسد.
ب ) دستمال ابریشمی:
بافت این نوع دستمال در شهرستان یزد رایج و از ویژگیهای آن نسبت به سایر دستمالها بافت 2 نقش کاملا متفاوت در دو طرف آن است که به زیبایی و هنر و خلاقیت این رشته می افزاید. موقعیت فعلی تولید دستمال ابریشمی 2 نقش به دلیل صرف وقت زیاد و هزینه بالا و نبودن تقاضای کافی با دستگاههای سنتی از رونق همیشگی افتاده و به میزان بسیار کمی بافته می شود. با مروز زمان این فرآورده منقوش واصیل دستباف جای خود را به دستمال ابریشمی یک نقش و الوان هفت رنگ به اندازه های 25/1*25/1 سانتی متر داده است که توسط دستگاههای سنتی دستی تولید می شود. از سوی دیگر دستمالهای ابریشمی یک نقش و 2 نقش در شهر یزد و بخش اشکذر به وسیله ماشینهای ژاکارد معمول گشته و بازار را از دست بافندگان سنتی گرفتهاند.
عمدهترین ماده اولیه مورد مصرف نخ ابریشم، مصنوعی است و مراحل تولیدان مشابه به نوع عشایری است با این تفاوت که برای هر دسته 8 تایی دستمال ابریشمی حدود یک کیلوگرم نخ ابریشم مصنوعی است و از یک بقچه 12 تارو پود قریب به 10دسته 8 تایی و یا 80 دسته در دستمال به مدت 2 ماه بافته می شود.
ج) دستمال مرسریزه:
دستمال مرسریزه نخی به صورت کارگاهی توسط دستابافان مرد متداول و مواداولیه ی مورد مصرف شامل نخ دولا مرسریزه نمره 32 جهت تار و نخ نمره 20 مرسریزه یک لا جهت پود،سرپشم و نشاسته است . این نوع دستمال معمولا دراندازههای 90*90 بافته میشود. هزینههای ماسوره پیچی،آهارزنی،رنگرزی چلهپیچی و گرهزنی نیز اضافه می گردد. هر بافنده در روز در ازای 8 ساعت کار می تواند 3 عدد از آنرا تولید نماید. دستگاههای بافندگی دستمال نخیچها وردی و عینا مشابه سایر دستگاههای رایج است.
10- بقچه ، لنگ ، کیسه حمام:
به وسیله دستگاهها چهار وردی و با نخ ابریشمی نمره 150 فرآوردههایی در ابعاد 110*150 سانتیمتر تولید که بیشتر به مصرف بقچه ولنگ و کیسه حمام می رسد گاهی نیز برای بافت لنگ از نخ پنبهای نیز استفاده می کنند.
11- قناویز:
نوعی پارچه که در سالهای گذشته در یزد بافته میشده است قناویز نام دارد که متاسفانه در حال حاضر بافت آن دیگر انجام نمی شود.
این پارچه باعرضهای 80*90 سانتی متری بافته میشده که برای بافت قناویز باعرض 70 سانتی متر 30 چله و با عرض 90 سانتی متر 42 چله به کار میرفته است. و یک بافنده روزانه 5 تا 6 قناویز می بافته است.
نخ مورد مصرف نیز ابریشم مصنوعی بوده و به عنوان آستر لباس مورد استفاده قرار میگرفته است.
12- احرامی بافی :
بافت پارچهای به نام «احرامی» با تار و پود پنبهای معمولا در اندازههای 70*100 سانتی متر و دیگری 90*120 سانتیمتر تهیه میشود. با عرض 70 سانتی متر دارای 22 چله و با عرض 90 سانتی متر دارای 28 چله است. یک نفر بافنده میتواند روزانه 4 عدد احرامی به ابعاد 70*100 سانتیمتر ببافد. این نوع پارچهها بیشتر مورد مصرف حجاج قرار می گیرد.
13- ترمه بافی:
- ترمه چیست؟
پارچه ترمه به پارچه ظریف و لطیفی اطلاق میشود که از دو سری نخ تار وپود که با دست بافت بافته شده باشد به نحوی که پود در پشت پارچه به صورت آزاد و تراکم پودی آن زیاد باشد .جنس آن از کرک و پشم یا ابریشم با طرحهای اصیل و سنتی ایران است .
- تاریخچه ترمه
شروع ترمه بافی در ایران به اوایل دوره صفویه می رسد هر چند برخی را عقیده بر آنست که زادگاه اصلی ترمه قلب آسیای مرکزی و ارتفاعات کشمیر است عده ای نیز بر این باورند که ترمه بافی در ابتدا درایران آغاز گردید و سپس به کشمیر راه یافته است .آنچه در خصوص این پارچه بسیار ظریف میتوان گفت این است که ذوق و سلیقه و ابتکار ایرانیان در ظرافت بافت ،جنس و طرحهای خیال انگیز آن در جهان کم نظیر میباشد .این هنر در دوره شاه عباس صفوی به اوج شکوفایی و تکامل خود دست یافت ، که شهره جهان گشت و به یکی از محصولات صادراتی ایران مبدل شد .
- مراحل بافت ترمه :
الف) مواد اولیه مصرفی :
نخستین مرحله بافت ترمه تهیه کردن مواد اولیه آن است .معمولا ترمه از پشم و ابریشم می بافند اما پشم سفید رایج ترین پشمی است که در بافت ترمه مورد استفاده قرار می گیرد زیرا میتوان آنرا با هر رنگی که دلخواه است رنگ آمیزی نمود .پشم ترمه باید مرغوب باشد و الیاف بلندی داشته باشد که گوسفندان ایران و کشمیر دارای پشمهای نرم و محکم خوبی بوده و تا حد زیادی براق و سفید است و بهترین پشم گوسفند در ناحیه پهلوها – شکم – پشت گردن و سر وساق پا قرار دارد و معمولا این پشمها برای بافت ترمه استفاده می گردد .نحوه آماده کردن – ریسیدن و رنگرزی کردن و بافتن پشم در قرن 16 میلادی در ایران پیشرفت زیادی کرد . دوره شاه عباس صفوی را می توان دوران اوج و شکوفایی صنعت ترمه بافی عنوان کرد ، به دلیل اینکه شاه عباس طراحان برجسته ای را از چین وارمنستان به ایران دعوت کرد تا هنر نوین خود را به ایرانیان تعلیم دهند به همین دلیل ترمه های آن زمان زیبایی و برجستگی خاصی پیدا کرد .
ب) شستن پشم :
پس از تهیه مرغوب ترین پشم ، اولین قدم تمیز کردن پشم از چربی و چرک موجود ومحلول در آن است ، که باید قبل از رنگرزی انجام شود .ایرانیان معمولا قبل از اینکه پشم گوسفندان را قیچی کنند حیوان را 10 دقیقه در آب میشویند سپس برای جدا کردن مواد چربی از پشم آن را دربازها (قلیا)خیس کرده و سپس چندین بار با آب می شستند تا با اینکار ناخالصی ها پاک و پشم براق گردد .
ج ) سفید کردن پشم :
در ایران از دو روش برای سفید کردن پشم استفاده میشود .
روش اول : پشمها را در چمنزار پهن می کردند تا پس از جذب شبنم و تبخیر آن در روز سفیدتر گردد و این عمل را چندین مرحله انجام می دادند .
روش دوم: استفاده از مشتقات گوگرد برای سفید کردن پشم .
د)ثابت کردن رنگ :
بعد از اینکه پشم ها به اندازه کافی سفید شدند ، نوبت رنگ نمودن آنهاست که یکی از مهمترین مراحل تهیه پشم برای بافت ترمه می باشد . چون رنگهایی که مستقیم بکار برده شوند دوام و ثبات ندارند و رنگرزهای ایران برای رفع این مشکل ، از موادی بنام دندانه استفاده می کردند . دندانه ماده شیمیایی معدنی است که توانایی جذب رنگ را در پشم افزایش می دهد .برای اینکه دندانه واکنش مطلوب خود را در رنگرزی کسب کند باید قبلآ خالص گردد . رایج ترین دندانه ها که در ایران بکار می رفتند عبارتند از : زاج سفید ـ قلع ـ روی ـ کلر ـ سرب و سولفاتهای دیگر که مواد معدنی و مازوج و برگ سماق و غیره که مواد گیاهی بودند .
ه) رنگرزی به وسیله رنگهای طبیعی و گیاهی :
رنگ ترمه های ایرانی معمولا از گیاهان طبیعی تهیه می شود .این رنگ ممکن است از ریشه ، تنه ، برگها ، گل ، میوه و یا پوست گیاهان بدست آید . چون حفظ پارچه های ترمه پشمی بسیار مشکل است و در اثر رطوبت و بید از میان رفته اند و اطلاعات کمی از رنگ آنها باقی مانده است.
_ انواع ترمه
انواع ترمه های ایرانی و کشمیری بشرح زیر می باشند:
1- شال چهرقدی :
اندازه آن 5/1*5/1 می باشد و برای روسری یا بقچه بکار می رود که هم لچک ترنجی آن متداول بوده و هم نوع گلدار آن .
2- شال راه راه :
که بر دونوع است :
الف) شال راه راه پهن
ب) شال راه راه باریک
که هرکدام نوع مصرف خودش را متناسب با سلیقه افراد در استفاده از آنها دارد .
3- شال اتابکی :
از نوع کشمیری است و از پشم بسیار لطیف بافته می شود.
4- شال بندی :
نقشه آن شبیه لانه زنبور است و داخل هر خانه یک گل یا یک بته می خورد
5- شال محرمات :
به نوعی شال راه راه گفته می شود که پهنای رههای آن متفاوت است .
6- شال کشمیری :
به انواع شالهای بافت کشمیر گفته می شود که معروفترین آن نقشه بته جقه ،نقشه شاخ گوزنی و نقشه درختی می باشند.
7- شال زمردی :
نوع اعلای شال کشمیری است که زمینه نیلی با نقشه بته جقه و رنگهای بسیار زنده بخصوص رنگ سبز زمردی دارد.
8- شال کرمان :
به تمام شالهای بافت کرمان گفته می شودو انواع گوناگون دارد .
9- شال امیری :
همچنانکه از نامش پیداست از انواع درباری و اعلای شالهای کشمیری است عموما نقش بته جقه و شاخ گوزنی آن دیده شده است .
10- شال یزدی :
ترمه های یزدی به ترمه های بافت منطقه یزد گفته می شود که اکثرا یا راه راه هستند و یا گلهای شاه عباسی می خورند که قدیمی و نایاب هستند.
- ابزار کار و شیوه بافت ترمه
دستگاه بافندگی ترمه ،تقریبا شبیه سایر دستگاههای نساجی سنتی ،چوبی است و در خود مناطق تولید وتوسط صنعتگران محلی ساخته می شود .این نوع دستگاهها چهار وردی است که وردها توسط پدالهایی که در زیر پای بافنـده قرار دارند بــه حرکت در می آیند .پس از تهیه مواد اولیه و تدارک دستگاه بافندگی کار چله کشی به شکلی که در بافت سایر منسوجات دست بافت رایج است انجام و بدنبال آن عمل بافت آغاز می گردد .هر دستگاه ترمه نیاز به یک گوشواره کش دارد که استادکار در پشت دستگاه نشسته و گوشواره کش در بالای آن قرار می گیرد که کار وی انتخاب و تعیین نخهای مخصوص جهت ایجاد نقش بر روی پارچه می باشد و نقوشی که معمولا بر روی ترمه های ایرانی دیده می شود حاصل و نتیجه همکاری گوشواره کش با استاد است .مطالعه و بررسی ترمه های موجود نشان دهنده این واقعیت است که بافت ترمه کار بسیار مشکل و طاقت فرسایی بوده است .بافت ترمه با دستگاههای سنتی نیاز به صرف وقت،دقت و مهارت فراوان بوده و به کمک این دستگاه می توان حدود 20 الی 25 سانتی متر ترمه مرغوب در طول روز ( معادل 8 ساعت کار مفید ) بافت ولی با استفاده از دستگاه ژاکارد که در حقیقت کار گوشواره کش در دستگاههای ساده بافندگی را انجام می دهد تولید کمی افزایش یافته و به حدود 100 سانتی متر در روز رسیده است .یکی از حساس ترین وظایف بافنده انتخاب رنگ و هماهنگی آن می باشد که ترمه باف باید سعی و دقت بسیاری در آن بکار برد و دشواری این مطلب وقتی روشن می شود که توجه کنیم تارهای ترمه باید همگی دارای یک رنگ و از یک جنس باشند و تنها انتخاب رنگ در مورد پودها متفاوت بود ، یعنی زمینه همیشه ثابت و تنها در متن آن می بایست انتخاب رنگها صورت پذیرد .
در بافتن ترمه موضوع بسیار حساس دیگر بکار بردن پودها و تارهایی با ضخامت متفاوت و همچنین طریقه بافت یعنی گذاردن این تارهاو پودها در کنار یکدیگر می باشد و چون رنگ تارهاثابت است بنابراین در بیننده تنها ترکیبی از رنگهای تار و پودها به چشم می خورد که خود بیانگر دشواری کار بافنده می باشد .در بافتن شالهای کشمیری معمولا پود را در زیر یک تار و از روی دو تار مجاور رد می کنند و این ترتیب در قسمتهای ساده شال تکرار می شود و در نقشه ها سعی می شود که این ترتیب حفظ گردد ، مگر در جاهائیکه نقشه حکم کند که پود از روی تعداد کمتر یا بیشتری تار رد شود .
نوع دیگر بافت وجود دارد که زیاد متداول نبوده و در آن پودهای رنگی (پود نقشه) قسمت اصلی پارچه را تشکیل نمی دهند یعنی اگر پود شکافته شود جای آن خالی نمی ماند و پود دیگری که زمینه را تشکیل می دهد نمایان می گردد . اکثر شالهای کشمیری طوری بافته شده اند که قسمت اضافه هر پود را در رج بعدی بکار برده اند و پشت ترمه نخهای آزاد به چشم نمی خورد ولی در شالهای کرمانی قسمت اضافه پودها در پشت ترمه بلااستفاده و آزاد می ماند ،شالهای خراسان ویزد نیز مثل شال کرمان پشتشان دارای قسمتهای اضافه پودهای رنگی است .
- رنگهایی که اطلاعاتی از آنها باقی مانده است :
نوع منبع رنگ رنگ
رناس نارنجی ـ قرمز
برگ حنا قرمز ـ قهوه ای
ریشه توت زرد
زردچوبه زرد پررنگ
برگ توت زرد روشن
پوست انار قهوه ای ـ خاکستری
پوست بلوط قرمز مایل به قهوه ای
برگ سماق قرمز ـ قهوه ای
جفت بنفش ـ قرمز
زعفران آبی یا آبی تیره
پوست گردو قهوه ای ـ خاکستری
برگ مو زرد روشن
برگ چای زرد ـ قهوه ای
کنده درخت بقم بنفش ـ سیاه
پوست خشخاش قهوه ای
پوست درخت سیب قهوه ای ـ زرد
یکی از وظایف مهم و مشکل بافنده ترمه انتخاب رنگ و جور کردن آنها میباشد که این جور کردن یا از طریق رنگهای متجانس و دارای هارمونی انتخاب می شود یا حتی ممکن است از انتخاب رنگ متضاد در یک فرم مشخص نیز نوعی تجانس و زیبایی به چشم بخورد که این مسئله یک راز در هنر ترمه ایران است .
- کاربرد ترمه در گذشته و حال:
ترمه در زمانهای گذشته مصارف متنوع و گوناگونی داشته است که از جمله:دوختن لباسهای فاخر،اشرافی ، پرده، جانماز، خلعتی و… را می توان نام برد . امروزه نیز از ترمه به عنوان پارچه مبلمان ـ پشتی و رومیزی و … استفاده می شود . مصرف کنندگان ترمه در گذشته بیشتر رجال و اشراف و پادشاهان بوده اند و در زمان حال اغلب اقشار متوسط و بالای جامعه هستند که آن را بعنوان هدیه در عروسی ها و در اعیاد و مراسم رسمی و خانوادگی به یکدیگر تقدیم می کنند .
_ وضعیت ترمه در حال و گذشته:
صنعت ترمه قبل از ورود پارچه ها و منسوجات بافت کارخانه های ماشینی غرب به ایران از رونق چشمگیری برخوردار بوده است و به دلیل مصارف و کاربرد متنوع آ ن در بین طبقات مرفه به بخشی از نیازهای مصرفی پاسخ داده است به طوریکه تعداد دستگاههای بافندگی در زمان قدیم در یزد حدود 500 الی 700 دستگاه می رسیده است اما در زمان حال این صنعت دستی تقریباً منسوخ شده است .
_ علل نابودی ترمه در ایران:
صنعت بافت پارچه در قرن 19 ، یعنی در اواخر حکومت قاجاریه با گسترش مناسبات سرمایه داری که به صورت جبری و اجتناب ناپذیر به فراخنای گیتی هجوم آورده بود و در پی غارت مواد خام و تصاحب بازارها جهت فروش کالا و سود بیشتر ، مواجه بود .
ساختار ایران در آن مقطع دچار یک ضعف مضاعف بود : از یک طرف به دلیل ضعف تاریخی و اقتصادی ـ اجتماعی امکان توسعه سرمایه داری و به تبع آن ظهور یک طبقه سرمایه دار قوی با پشتوانه ملی را عاجز بود و از سوی دیگر، وابستگی حکومت به استعمار روس و انگلیس بود که هیچگونه تحرک و پویایی را در اقتصاد ملی ایران بر نمی انگیخت و سعی در فروپاشی صنایع داخلی و نابودی همه جانبه آن می کرد و در نهایت با تسلط یافتن بر حوزه های اقتصادی و کنترل و تحت نفوذ در آوردن سیاست داخلی و خارجی توانستند به نیات شوم خود جامه عمل بپوشانند .
علاوه بر این موارد پایین بودن قدرت خرید مردم –گرانی مواد اولیه –مقدار کم بافت در طول روز ـ ظهور ماشینهای پارچه بافی و رقابتهای بازرگانی را در اواخر دوره قاجاریه میتوان به عنوان عوامل مؤثر در منسوخ صنعت ترمه به شمار آورد .
اما می توان با تقویت باورهای فرهنگی مربوط به اشتغال در این حوزه ( صنایع دستی ) ، ارائه امتیازات خاص به محدود شاغلین انگشت شمار در این رشته هنری و حمایت همه جانبه از این هنرمندان ، شاهد تحولی عظیم در این رشته باشیم .
14- دندانی:
دندانی یا گل خورد به جامه زردتشتیان یزد نیز شهرت دارد و د رحال حاضر به این بافت اصیل کمتر توجه شده و دارای شیوه بافتی ظاهرا ساده اما پرزحمت می باشد و برای تولید آن ابتداء گروههایی کوچک در پارچه زده میشود و به همین جهت نقش اساسی و اصلی آن به صورت گلی ساده و یا خورشید نمایان میگردد که معمولا در اطراف آن یک رشته گلهای هفت رنگ نیز تولید میگردد که دارای 4 ترنج 4 گوش به رنگ قهوهای متمایل به سیاه در وسط و در میان ترنج نقوش مدور با شیوه دندانی و به رنگ سفید آجری بافته می شود وسرانجام در نوار قرمز و سیاه با حاشیه گلهای دندانی به صورت دایره هایی با خطوط حاشیه دار، ترکیب ساده ولی دلنشین را تکمیل میکند.
15- دارایی بافی:
دارایی در زبان فارسی معادلی است برای بیان پارچه ای که در لاتین آنرا « ایکات » ( Ikat ) می نامند . ایکات ، خود نیز از واژه مالایایی « منجیکات » که به معنی بستن یا گره زدن و یا پیچاندن می باشد گرفته شده است .
بافت دارایی به سه روش صورت می گیرد که عبارت است از :
1. دارایی تاری ( Warp , Ikat )
2. دارایی پودی ( Walf , Ikat )
3. دارایی دو گانه
پارچه های دارایی که در سالهای گذشته در یزد تولید می گردید تماماً از ابریشم طبیعی بوده و از رنگهای سنتی و گیاهی نیز استفاده می شده ، ولی در حال حاضر از نخ ویسکوز برای تار و از ابریشم مصنوعی یا ویسکوز برای پور استفاده می گردد .
با نوع و شیوه بافت دارایی ، انواع پارچه جهت مصارف مختلفی همچون : رولحافی ، بقچه سوزنی و رومیزی تولید می گردد .
با استمرار این شیوه از سالها پیش و با پیاده نمودن طرحها و نقشهای بیشماری و با پیاده نمودن از ساده ترین تا پیچیده ترین و همچنین نقشهای هندسی این « هنر ـ صنعت » از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و هنوز هم از آن نام و نشانی به جاست . پارچه های دارایی را هیچگاه مانند هم نمی توان یافت و هرکدام نرمی و مواجی ویژه و مخصوص به خود را دارد که آن را از انواع دیگر بافتهای رنگین و کلافه ای (باتیک) متمایز می سازد .
16- احرامی بافی:
پارچه ای به نام « احرامی » یا « حرمی » با تار و پودی از پنبه ، معمولاً در اندازه های 70×100 و 90×120 سانتی متر تولید می شود . پارچه مذکور با عرض 70 سانتیمتر دارای 22 چله و با عرض 90 سانتیمتردارای 28 چله می باشد . پارچه احرامی دورنگ است که عموماً سیاه و سفید بوده ، اما به رنگهای سبز و سفید قرمز و سفید دیده شده است و یک صنعتگر بافنده می تواند روزانه 4 عدد احرامی به اندازه های 70×100 سانتیمتر را تولید نماید . این فرآورده ها در قدیم بیشتر مورد استفاده حجاج قرار می گرفته و در حال حاضر با تغییر کاربری به عنوان رومیزی ، سجاده ، جانماز و ... مورد استفاده است .
17- سفره بافی:
بافت این نوع فرآورده قبلا در بسیاری از مناطق روستائی که بافندگی در آنجا رواج داشته تولید می شده است
این نوع سفره مربع شکل در ابعاد 90*90 سانتیمتر بوده و برای تهیه این نوع منسوجات از نخ پنبهای کارخانهای نمره 10 که توسط زنان خانهدار به طور خانگی و با دستگاه چالهای و با شانه 20 و توسط خود بافنده رنگرزی میشوده بافته می شده است.
این محصول به مقدار کم و آنهم فقط در بعضی از نقاط و روستاها تولید میشده که در حال حاضر متاسفانه منسوخ شده است.
18- شالبافی:
تهیه پارچهای به نام «شال» نیز در شهر یزد در گذشته معمول بوده است که به صورت کارگاهی تولید و با استفاده از دستگاههای 8 وردی بوده است.
دستگاه بافندگی مذبور دارای 8 ورد و چهار پدال بوده ویک نفر به وسیله آن با 6 تا 7 ساعت کار روزانه قادر بوده یک طاقه شال به اندازه 25/4 متر در 90 سانتی متر تهیه نماید. مقدار نخ مصرفی برای تولید یک طاقه شال حدود 750 گرم بوده که قسمت عمده آن نخ پنبهای است و تنها در حاشیه آن نخ مرسریزه به کار می رود.
در بخش اشکذر فعالیت دستبافی دیگری به نام شال بافی معمول میباشد اما اجناسی که در این ناحیه تولید می شود و به نام شا ل قابل استفاده است با پارچههای شال یزدی کاملا متفاوت بوده و بیشتر در روستا ها قابل استفاده است،بدین معنی که بافندگان از موادی چون موی بز، پشم گوسفند و کرک شتر، فرآوردههائئ به وزن 2 تا 4 کیلوگرم جهت حمل میوه، علوفه و بار تهیه مینمایند.علاوه برتولید به شالبافی به کارهای کشاورزی نیز میپرداختند.
مواد اولیهای که در تولید فرآوردههای مزبور مورد مصرف قرار می گرفته، رنگرزی نشده و بدین علت منسوجات تولیدی خود رنگ میباشد.یک عدد فرآورده به اندازه 1*25/10 متر حدود 2200 گرم وزن داشته و ماده اولیهی که در تولید آن به کار می رفته به طور عمده مو و به مقدار کم پشم بوده است. مصنوعات مزبور اغلب به رنگهای سیاه و قهوه ای بوده و نقوش آنها ساده و راه راه بوده که به هر گوشه فرآورده نیز ریسمان ضخیمی از جنس خود محصول دوخته می شده که در مواقع حمل بار آنها را به یکدیگر متصل و گره میزدند.
بافت این نوع محصول متاسفانه در سطح استان منسوخ شده است.
19- پتوبافی:
تولید پتو دستباف در بخشهای اشکذر، خرانق از توابع یزد به طور خانگی و توسط زنان مرسوم است و برای بافت آن از دستگاههای ساده 2 وردی که با حرکت پا کار می کنند و نیز شانهای نئی و ماکو و متیز به کار گرفته می شود.
پتو ابتداء به طول 22 متر و عرض 50 سانتی متر تولید و به چهارتکه تقسمیم و از بهم دوختن آنها پتویی به ابعاد 220*200 سانتی متر می شود. سپس آن را در آب و به کمک دست و پا مالش میدهند تا نقاط دوخته شده به صورت نمد درآید و صاف نمايان گردد.
20- پلاس بافی:
پلاس بافی یکی دیگر از فعالیتهائی است که به مقدار کم در شهر یزد مشاهده میشود. تا سال 1353 حدود 4 دستگاه بافندگی پلاس در یزد موجود بوده است اما در حال حاضر متاسفانه بافت پلاس انجام نمی گردد.
مواد اولیه این فرآورده که معمولا در اندازه 5/2*5/3 متر تولید میشود به ترتیب عبارت است از نخ پنبهای نمره 2 و نخ پنبه ای نمره 5 مقدار تولیدسالیانه یک بافنده به طور متوسط 150 عدد پلاس در اندازه فوق بوده است.
21- ارمک بافی:
ارمک بافی یکی از فعالیتهای دستبافی و خانگی موجود در استان یزد محسوب میگردد. تهیه پارچههای دستباف ارمک در گذشته قبل از توسعه کارخانجات وماشین های برقی نساجی در شهرستان یزد رواج فراوانی داشته است ولی اکنون به سبب افزایش منسوجات ماشینی متنوع با کیفیت بهتر و گسترش عرضه آنها با قیمت کمتر از فعالیت ارمک بافی با وسائل دستی به مقدار زیادی کاسته گردیده است.
مواد اولیه مورد مصرف ارمک بافان بیشتر شامل نخ مرسریزه نمره 32 و نخ پنبهای نمره 2 یک لا میباشد که نخ مرسریزه جهت تار و نخ پنبه ای جهت پود به کار می رود ولی گاه ممکن است تار این فرآورده از نخ ابریشمی مصنوعی باشد. اکثر دستگاههای دستی ارامک بافی چهاروردی است ولی هنگام بافت به صورت دستگاههای دو وردی عمل میکند. بدین معنی که وردها به صورت دو به دو به یکدیگر متصل بوده و با هم بالا و پایین می رود. ارمک معمولا با عرض 75*90 سانتی متر بافته می شود و اغلب بافندگان این فرآورده را زنان تشکیل می داده است. برای تهیه یک رویه کار از پارچه نامبرده با عرض 90 سانتی متر و طول 25 متر حدود 5/3 کیلو نخ لازم است که نصف آن تار بوده و نصف دیگرنخ پود است. و میزان تولید یک بافنده به طور متوسط روزانه حدود 5 سانتی متر بوده است.
22- کرباس بافی:
در بسیاری از نقاط استان یزد، به ویژه اردکان و بخش خرانق صنعت خانگی دیگری رواج دارد که دستاندرکاران را بیشتر زنان خانهدار تشکیل می دهد. و به کمک دستگاههای
ارمک بافی
ارمک بافی یکی از فعالیتهای دستبافی و خانگی موجود در استان یزد محسوب میگردد. تهیه پارچههای دستباف ارمک در گذشته قبل از توسعه کارخانجات وماشین های برقی نساجی در شهرستان یزد رواج فراوانی داشته است ولی اکنون به سبب افزایش منسوجات ماشینی متنوع با کیفیت بهتر و گسترش عرضه آنها با قیمت کمتر از فعالیت ارمک بافی با وسائل دستی به مقدار زیادی کاسته گردیده است.
مواد اولیه مورد مصرف ارمک بافان بیشتر شامل نخ مرسریزه نمره 32 و نخ پنبهای نمره 2 یک لا میباشد که نخ مرسریزه جهت تار و نخ پنبه ای جهت پود به کار می رود ولی گاه ممکن است تار این فرآورده از نخ ابریشمی مصنوعی باشد. اکثر دستگاههای دستی ارامک بافی چهاروردی است ولی هنگام بافت به صورت دستگاههای دو وردی عمل میکند. بدین معنی که وردها به صورت دو به دو به یکدیگر متصل بوده و با هم بالا و پایین می رود. ارمک معمولا با عرض 75*90 سانتی متر بافته می شود و اغلب بافندگان این فرآورده را زنان تشکیل می داده است. برای تهیه یک رویه کار از پارچه نامبرده با عرض 90 سانتی متر و طول 25 متر حدود 5/3 کیلو نخ لازم است که نصف آن تار بوده و نصف دیگرنخ پود است. و میزان تولید یک بافنده به طور متوسط روزانه حدود 5 سانتی متر بوده است.
مهرداد اسکندرنژاد
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۵ ثانیه
69. از دیرباز در ایران زری یعنی پارچه های زربفت و سیم بفت می بافته اند. در اوستا از قالی های زربفت (zaranaēne upasterene ، یشت پانزدهم، 2) یاد شده...