اجمال
نویسه گردانی:
ʼJMAL
اجمال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ جمل . شتران نر : بر پشت افیال و اجمال به سرندیب برد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اجمال . [ اِ ] (ع مص ) اجمال شحم ؛ گداختن پیه را. بگداختن چربش . (منتهی الارب ). || اجمال در طلب ؛ آهستگی کردن در طلب و افراط نکردن . (منته...
اجمال التفصیل . [ اِ لُت ْ ت َ ] (ع اِ مرکب ) نام صنعتی است از علم بدیع و آن چنان است که اوّل چیزی را مجمل ذکر کنند بعد مفصل گردانند و مع...