مکال
نویسه گردانی:
MKAL
مکال . [ م َ ] (ع مص ) پیمودن پیمانه . (تاج المصادر بیهقی ). پیمودن و سنجیدن . (آنندراج ). کَیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به کیل شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مکال . [ م ُ ] (ع اِ) پیه و گویند ما بها مکال ؛ ای شحم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مکعل . [ م ُ ک َع ْ ع ِ ] (ع ص ) پرخشم و برآماسیده از خشم . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بادکرده ازخشم . (از اقرب الموارد). || مرد جنب...