اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوت

نویسه گردانی: ŠWT
شوت . (انگلیسی ، اِ) ۞ در اصطلاح بازی فوتبال ، ضربه ٔ سریع و تند به توپ و شوت کردن ، فرستادن توپ است باضربه ٔ تند و محکم به سوی دروازه . توپ تیزی که بازیکن با پا و ضربه ٔ شدید به سوی «گُل » زند. || ندرتاً بمعنی «دم » و «پک » استعمال شود، مثلاً شوت چپق زدن ، بمعنی کشیدن چپق و دود گرفتن و پک زدن بدان مورد استعمال دارد. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
شوت . [ ش ِ وِ ] (اِ) شِوِد. شِبِت . شبث . نام گیاهی است . رجوع به مترادفات کلمه شود.
شوت . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه خوی به ماکو میان پالاتوکن و قزل داغ در 9800متری خوی . (یادداشت مؤلف ).
آنْسَ شوتَ (اوستایی) آشکار ـ ظاهرـ هویداـ معلوم ـ روشن خواهد شد. بیرون خواهد آمد
شوت زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح بازی فوتبال ، توپ رابا ضربه ٔ شدید به طرف «گل » زدن . رجوع به شوت شود.
شات و شوت . [ شات ْ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) لاف زدن (در زبان محاوره ). (فرهنگ نظام ).
شوط. [ ش َ ] (ع اِ)شوط بَراح ؛ شغال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شوط باطل ؛ گرد آفتاب که از روزن خانه نماید، لغتی است در سین مهمل...
شوط. [ ش َ ] (اِخ ) بستانی است نزدیک کوه احد. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
شوط.[ ش َ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد طی . (منتهی الارب ).
شوط. [ ش َ ] (اِخ ) محلی که درندگان در آن پناه برند. (از معجم البلدان ).
شوط. (اِخ ) نام کوهی است در اَجَاء. (از معجم البلدان ).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.