اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تثویة

نویسه گردانی: TṮWY
تثویة. [ ت َ وِ ی َ] (ع مص ) مقیم گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقیم گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). || مردن : ثوی ؛ بمرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
تسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). راست و برابر کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (...
تسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) از: («س و ء») عیب کردن کسی را و منسوب به بدی کردن و بد گفتن . (منتهی الارب ). و رجوع به تسوئة و تسوی ٔ شود.
تصویة. [ ت َص ْی َ ] (ع مص ) خشک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک کردن پستان ناقه ز بهر فربهی . (تاج...
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آنرن ãnren (سنسکریت: ãnrenya) **** علی محمد عالیقدر 09163657861
تسویه . [ ت َ س ْ ی َ ] (ع اِ) تسویة. مأخوذ از عربی ، راست کردگی و درست کردگی و برابری . (ناظم الاطباء).
تسوئة. [ ت َ وِ ءَ ] (ع مص ) تباه کردن چیزی را. (از المنجد). || عیب کردن کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). عیب کردن و توبیخ کردن ...
تصویح . [ ت َص ْ ] (ع مص ) خشک گردانیدن آفتاب نبات را. (تاج المصادر بیهقی ). خشک گردانیدن نبات را. (زوزنی ). خشک ساختن گیاه را. (منتهی ال...
بی حساب کردن - برابر کردن -برابرشدن
تسویه یعنی «مساوی کردن، یکسان کردن، همسطح کردن (مثلاً زمین ناهموار را)» و تسویه‌حساب به معنای «ایجاد تعادل و موازنه در حساب» است. این ترکیب به معنای م...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آنرن ãnren (سنسکریت: ãnrenya) **** علی محمد عالیقدر 09163657861
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.