گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جون نویسه گردانی: JWN جون . [ ج َ وَ ] (اِ) چوبی باشد که در زیر آن غلطکها نصب کنند و بر گردن گاو بندند و بر بالای غله ای که از کاه جدا نشده باشد بگردانند تا غله از کاه جدا شود. (برهان ) ۞ . || یواشن . منسفه ، آن پنجه ایست که بدان خرمن باد دهند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی جون جون . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) گیاه سبز مایل بسیاهی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سرخ . (منتهی الارب ). || سپید. || سیاه . (منتهی الارب )... جون جون . (ع اِ) (اصطلاح جغرافیا) قطعه ای از دریا که بسیار در خشکی وارد شود. (از محیطالمحیط). خلیج . رجوع به خلیج شود. || ج ِ جَون . (اقرب المو... جون جون . [ ج ُ وَ ] (ع اِ) ج ِ جونة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جونة شود. جون جون . [ ج َ ](اِخ ) بنوالجون ؛ قبیله ایست از ازد. (منتهی الارب ). جون جون . [ ج َ ] (اِخ ) نام رودخانه ایست عظیم در هندوستان . (برهان ). جون جون . [ ج َ ] (اِخ ) ابن قتادة. از صحابیان یا تابعیان است . (منتهی الارب ). جون (جَون jawn مانند کَون به معنی عالم بالا؛ در هر دو واژه واو خوانده نمی شود؛ یکی از هفت ستاره ی خرس بزرگ) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ان... حسن جون حسن جون . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران در 4هزارگزی شمال طالقان . کوهستانی و سردسیر است . 401 تن سکنه ... جون دارو جون دارو. (اِ مرکب ) معجونی است که هندوان ساخته اند و آن معجون سلاحه است . و این جون دارو در جذام بکار است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع ب... جؤن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود