اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکن دار

نویسه گردانی: ŠKN DʼR
شکن دار. [ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) چین دار. (ناظم الاطباء). بانورد. نغاض . (یادداشت مؤلف ): مُقَدَّع ؛ چیز شکن دار. (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.