اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اشتهاء

نویسه گردانی: ʼŠTHAʼ
اشتهاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اشتها. خواستن چیزی را و آرزوی آن کردن ودوست داشتن آنرا. (منتهی الارب ). دوست داشتن چیزی و میل کردن به آن و آرزو کردن آنرا. (از اقرب الموارد). آرزو کردن و فارسیان بمعنی آرزوی طعام استعمال کنند. (غیاث ). || خواهش غذا. (فرهنگ نظام ).
- بااشتها ؛ متمایل به غذا.
- بی اشتها ؛ آنکه به غذا میل ندارد.
- پراشتها ؛ کسی که بسیار متمایل به غذا است .
- کم اشتها ؛ آنکه اندک به غذا مایل است .
- امثال :
اشتهای مردان زیر دندان .
یک گل زغال بردار اشتهایت را بترسان . یکی نان نداشت بخورد پیاز میخورد اشتهایش وا شود . (از فرهنگ نظام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: پرویاب parviâb (سغدی: parviâve) **** فانکو آدینات 09163657861
اشتها داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) میل به غذا داشتن . رغبت به غذا داشتن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.