اجازه ویرایش برای همه اعضا

جوف

نویسه گردانی: JWF
جوف‌ ، منطقه‌ای‌ اداری‌ (استان‌) و شهری‌ در عربستان‌ سعودی‌. در عربستان‌ سعودی‌ چندین‌ موضع‌ به‌ نام‌ جوف‌ وجود دارد که‌ عبارت‌اند از: جوف‌ آل‌عمرو، معروف‌ به‌ دُومَه الجَنْدَل‌، که‌ این‌ مقاله‌ به‌ آن‌ اختصاص‌ دارد؛ جوف‌ مراد، منسوب‌ به‌ قبیله قحطانیه‌، واقع‌ در جنوب‌ نَجران‌؛ الجوف‌، واقع‌ در سرزمین‌ بنی‌سعد، در اقلیم‌ اَحساء در مغرب‌ شهر جُبَیل‌ *؛ و الجوف‌، واقع‌ در سرزمین‌ قَحطان‌، در نزدیکی‌ وادی‌ طَریب‌ در ارتفاعات‌ وادی‌ تثلیث‌ (جاسر، ج‌ 1، ص‌ 359؛ نیز رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «دومهالجندل‌»).

1) منطقه اداری‌ جوف‌، به‌ مرکزیت‌ شهر سَکاکه‌، در شمال‌ غربی‌ عربستان‌ سعودی‌ واقع‌ است‌ و دارای‌ دو محافظه‌ (شهرستان‌) به‌ نامهای‌ قُرَیات‌ و دومه الجندل‌ است‌.

جوف‌ وادی‌ تقریباً مدوری‌ است‌ به‌ طول‌ حدود چهار کیلومتر و عرض‌ حدود یک‌ کیلومتر با جهت‌ شمال‌غربی‌ ـ جنوب‌شرقی‌، که‌ میان‌ کوههای‌ کم‌ارتفاع‌ جال‌الجوف‌ (به‌ ارتفاع‌ پانصد متر) محدود شده‌ است‌. کوه‌ جال‌ الجوف‌ از یک‌ سو با شیب‌ تندی‌ به‌ وادی‌ جوف‌، و از سوی‌ دیگر به‌ تپه‌ ماسه‌های‌ دَهْنا می‌رسد (وهبه‌، ص‌ 67؛ والین‌ ، ص‌ 43).

جوف‌، به‌ سبب‌ واقع‌ شدن‌ میان‌ سوریه‌ و مرکز شبه‌جزیره عربستان‌ و قرار گرفتن‌ بین‌ جبل‌ شَمَّر و جبل‌ دَروز(با 480 کیلومتر فاصله‌ از هریک‌ از آنها)، از موقعیت‌ بسیار مهمی ‌برخوردار است‌ (رجوع کنید به وهبه‌، ص‌ 67).

خرمای‌ آن‌ معروف‌ و صنایع‌ چوبی‌ و پارچه‌های‌ پشمی‌ و به‌ ویژه‌ عبای‌ آنجا مشهور است‌ (کحّاله‌، ص‌ 216).

در 1378 ش‌/ 1999، جمعیت‌ آن‌ 408 ، 332 تن‌ بوده‌ است‌ که‌ از این‌ تعداد 194 ، 56 تن‌ مهاجر بوده‌اند (المملکه العربیه السعودیه. وزاره التخطیط‌، ش‌ 35، ص‌ 501).

2) شهر جوف‌ یا دومه الجندل‌، در حدود پنجاه‌ کیلومتری‌ جنوب‌غربی‌ شهر سکاکه‌ و در حدود صد کیلومتری‌ مرز اردن‌ واقع‌ است‌. بیشترین‌ دمای‌ آن‌ ْ45 در مرداد/ اوت‌، کمترین‌ آن‌ ْ1ر5 در دی‌/ ژانویه‌ و میانگین‌ بارش‌ سالانه آن‌ 42 میلیمتر است‌ (همان‌، ش‌ 35، ص‌30ـ31، 36). این‌ شهر از طریق‌ سکاکه‌ ـ عَرعَر ـ حَفْرَالباطِن‌ ـ مَجْمَعِه‌ به‌ ریاض‌ *در جنوب‌شرقی‌ مرتبط‌ می‌شود.

جوف‌ آثار تاریخی‌ متعددی‌ دارد که‌ از قدیم‌ترین‌ آنها اَعْمِده الرَجاجیل‌ (ستونهای‌ رجاجیل‌) است‌. این‌ بنا به‌ شکل‌ دایره‌ای‌ بزرگ‌، با شعاع‌ چهارصد متر، در ده‌ کیلومتری‌ جنوب‌ شهر سکاکه‌ قرار دارد و دارای‌ پنجاه‌ ستون‌ سنگی‌ است‌ که‌ هر یک‌ از آنها سه‌ متر ارتفاع‌ دارد. گویا این‌ مجموعه‌ برای‌ مراسم‌ مذهبی‌ خاصی‌ بنا شده‌ بوده‌ است‌ (خوند، ذیل‌ مادّه‌).

قلعه طَویر، واقع‌ در شهر طویر، نیز یکی‌ از قدیم‌ترین‌ آثار آنجاست‌. بر روی‌ دیواره‌های‌ بیرونی‌ قلعه‌، تصاویری‌ از قوم‌ ثمود، آشوریان‌ و عبرانیان‌ حک‌ شده‌ است‌ (همانجا).

از دیگر آثار تاریخی‌ شهر جوف‌ است‌: قلعه مارِد، که‌ تاریخ‌ دو هزار ساله‌ دارد و در کتیبه‌های‌ آشوریان‌ از آن‌ بسیار یاد شده‌ است‌. این‌ قلعه‌ حصاری‌ بلند داشته‌ که‌ اکنون‌، به‌ سبب‌ ویرانی‌، مقداری‌ از ارتفاع‌ آن‌ کاسته‌ شده‌ است‌. قلعه مارد با سنگهای‌ مربع‌شکل‌ به‌ شیوه معماری‌ منطقه شام‌ بنا شده‌ است‌ (همانجا). در محله الدِرْعِ جوف‌، بنای‌ سنگی‌ قدیمی‌ وجود داشته‌ که‌ عمربن‌ خطّاب‌ در سال‌ 17، هنگامی‌ که‌ عازم‌ بیت‌المقدّس‌ بوده‌، آن‌ را تبدیل‌ به‌ مسجد کرده‌ است‌. امروزه‌ این‌ مسجد در جوار باب‌البرج‌، یکی‌ از دروازه‌های‌ قدیمی‌ شهر، قرار دارد. در سده سیزدهم‌ این‌ مسجد تنها مسجد شهر بوده‌ که‌ مناره‌ داشته‌ است‌. مسجد آخرین‌ بار در زمان‌ ملک‌ عبدالعزیزبن‌ سعود (حک: 1305ـ 1332 ش‌/ 1926ـ1953) مرمت‌ شده‌ است‌ (والین‌، ص‌ 46؛ خوند، همانجا).

پیشینه‌. جوف‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ زمین‌ پست‌ است‌ (جاسر، ج‌ 1، ص‌ 360). بلاذری‌ (ص‌ 84) بنای‌ شهر را به‌ اُکَیدِربن‌ عبدالملک‌ نسبت‌ داده‌ است‌. به‌ نوشته یاقوت‌ حموی‌ (ذیل‌ «دومه الجندل‌»)، به‌ نقل‌ از کلبی‌، زمانی‌ که‌ اولاد اسماعیل‌ علیه‌السلام‌ در تِهامه‌ *فزونی‌ یافتند، دوماء (فرزند اسماعیل‌) از تهامه‌ بیرون‌ رفت‌ و در این‌ مکان‌ قلعه‌ای‌ بنا نمود و آنجا را دوماء نامید و چون‌ این‌ قلعه‌ از جندل‌ (سنگ‌ رودخانه‌ای‌) ساخته‌ شده‌ بود، آنجا را دومه الجندل‌ نامیدند.

جوف‌ آل‌عمرو یا دومه الجندل‌ منسوب‌ به‌ قوم‌ بنی‌عمرو از قبیله طَی است‌، که‌ حدود قرن‌ چهارم‌ در آنجا ساکن‌ شدند. از جوف‌ به‌ نام‌ نقره الجوف‌ یاد شده‌ است‌ و جوف‌ آل‌عمرو و جوف‌ نیز به‌ آن‌ گفته‌اند (جاسر، ج‌ 1، ص‌ 359ـ360).

نام‌ دومه الجندل‌ در کتیبه‌هایی‌ در باره فتوحات‌ آشوریان‌ نیز بسیار آمده‌ که‌ دالّ بر قدمت‌ این‌ شهر است‌ (رجوع کنید به خوند، همانجا). در دوره بابلیها، واحه جوف‌ از منزلگاههای‌ بسیار آباد برای‌ کاروانها بوده‌ است‌ (بلاشر، ج‌ 1، ص‌ 42). قوم‌ ثمود*، در حِجْر*، واقع‌ در جنوب‌ دومه الجندل‌، به‌ هلاکت‌ رسیدند (قلقشندی‌، 1405، ص‌ 27). پیش‌ از اسلام‌، که‌ قوم‌ بنی‌کلب‌ در حجر ساکن‌ بودند، بازار جوف‌ از بازارهای‌ معروف‌ عرب‌ به‌ شمار می‌رفت‌. این‌ بازار هر سال‌ در اول‌ ربیع‌الاول‌ آغاز به‌ کار می‌کرد (همو، 1383، ج‌ 1، ص‌ 410ـ 411) و روش‌ خرید و فروش‌ در این‌ بازار، روش‌ «بیع‌الحِصاه» بود (مهران‌، ص‌ 490) که‌ در اسلام‌ از آن‌ نهی‌ و این‌ نوع‌ معامله‌ باطل‌ اعلام‌ شد (رجوع کنید به بیع‌ *، بخش‌ اقسام‌ بیع‌).

هُذیل‌بن‌ مُدرکه‌، بت‌ وَدّ را برای‌ قبیله کلب‌ در وادی‌ دومهالجندل‌ انتخاب‌ کرد (آلوسی‌، ج‌ 2، ص‌ 201، 213). این‌ بت‌، که‌ از مشهورترین‌ بتهای‌ عرب‌ بود تا ظهور اسلام‌ وجود داشت‌ تا اینکه‌ خالدبن‌ ولید، هنگام‌ عزیمت‌ به‌ غزوه تبوک‌، آن‌ را درهم‌ شکست‌ (برّو، ص‌ 295ـ296).

غزوه دومه الجندل‌ در ربیع‌الاول‌ سال‌ پنجم‌ در این‌ مکان‌ روی‌ داد (طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 564؛ ابن‌کثیر، ج‌ 4، ص‌ 92؛ رجوع کنید به دومه الجندل‌*، غزوه‌).

پیامبر اکرم‌ در شعبان‌ سال‌ ششم‌ عبدالرحمان‌بن‌ عوف‌ را روانه جوف‌ نمود تا اهالی‌ آنجا را به‌ اسلام‌ دعوت‌ کند. عبدالرحمان‌ سه‌ روز اهالی‌ آنجا را به‌ اسلام‌ دعوت‌ کرد و به‌ دستور پیامبر اکرم‌ با تُماضِر، دختر حاکم‌ آنجا، اصبغ‌بن‌ عمروبن‌ ثعلبه‌، ازدواج‌ نمود (واقدی‌، ج‌ 1، ص 560ـ561).

پیامبر اکرم‌ در رجب‌ سال‌ نهم‌، خالدبن‌ ولید را از تبوک‌ با 420 سوار روانه جنگ‌ با اکیدربن‌ عبدالملک‌ در جوف‌ نمود. در این‌ جنگ‌ حسان‌، برادر اکیدر، کشته‌ و اکیدر دستگیر شد، اما با پرداخت‌ جزیه‌ آزاد گردید (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 1025ـ1027). وی‌ سپس‌ مرتد شد و در سال‌ دوازدهم‌، خالدبن‌ ولید، به‌ دستور خلیفه‌ ابوبکر (حک : 11ـ13)، برای‌ سرکوبی‌ او عازم‌ جوف‌ شد و او را به‌ قتل‌ رساند (قلقشندی‌، 1980، ج‌ 1، ص‌ 85). از مهم‌ترین‌ وقایع‌ نیمه اول‌ قرن‌ اول‌ هجری‌ در جوف‌ آن‌ بود که‌ در سال‌ 37، واقعه تحکیم‌ در دومه الجندل‌ روی‌ داد (دینوری‌، ص‌ 196ـ 198؛ تحکیم‌*).

جغرافی‌نویسان‌ سده سوم‌ آن‌ را جزو ناحیه مدینه‌، در سیزده‌ مرحله‌ای‌ مدینه‌ و ده‌ مرحله‌ای کوفه‌، ذکر کرده‌اند (رجوع کنید به ابن‌رسته‌، ص‌ 177؛ ابن‌خرداذبه‌، ص‌ 129؛ قدامه بن‌ جعفر، ص‌ 248). در سده چهارم‌، جیهانی‌ (ص‌ 49) و اصطخری‌ (ص‌ 23) آن‌ را جزو بیابان‌ جزیره العرب‌*ضبط‌ کرده‌اند. در سده پنجم‌، جوف‌ در امتداد خط‌ مرز شمالی‌ جزیره العرب‌ قرار داشت‌ (رجوع کنید به بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 145). در سده هفتم‌، به‌ نوشته یاقوت‌ حموی‌ (ذیل‌ «دومه الجندل‌») مکان‌ آن‌ واقع‌ در زمینی‌ پست‌ و گود به‌ طول‌ پنج‌ فرسنگ‌ بود. در ابتدای‌ سده دهم‌، حِمْیری‌ (ص‌ 245) آن‌ را میان‌ بِرَکِ الْغِماد و مکه‌ و بین‌ حجاز و شام‌ ضبط‌ کرده‌ و فاصله آن‌ را با مدینه‌ ده‌ مرحله‌، با کوفه‌ بیست‌ مرحله‌، با دمشق‌ هشت‌ مرحله‌ و با مصر دوازده‌ مرحله‌ ذکر کرده‌ است‌.

به‌ نوشته والین‌ در نیمه قرن‌ سیزدهم‌/ نوزدهم‌ (ص‌ 44ـ 51)، اهالی‌ سوریه‌ جوف‌ را اولین‌ موضع‌ در نجد به‌ شمار آورده‌ و آن‌ را باب‌النجد نامیده‌ بودند. وی‌ گزارشی‌ تفصیلی‌ از ساختار شهر و کیفیت‌ و نظامات‌ زندگی‌ مردم‌ این‌ منطقه‌ ارائه‌ کرده‌ و توضیح‌ داده‌ است‌ که‌ اهالی‌ جوف‌ نمی‌دانستند که‌ شهرشان‌ از زمان‌ سلیمان‌ حکیم‌ تا زمان‌ پیامبر اکرم‌ صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و سلم‌ وجود داشته‌ است‌. آنان‌ فقط‌ می‌دانستند که‌ اسم‌ شهرشان‌ دومه الجندل‌ بوده‌ است‌. به‌نوشته والین‌ (ص‌ 53)، مردم‌ جوف‌ تا امروز به‌ درگیری‌ معروف‌اند، به‌طوری‌ که‌ همسایگان‌ آنان‌ می‌گویند: «هرگز شیطان‌ در قلب‌ مردم‌ جوف‌ نمی‌میرد.»

والین‌ (ص‌ 58 ـ59) همچنین‌ افزوده‌ است‌ که‌ قبیله شِراراتْ جوف‌ را وطن‌ خود می‌دانند. اهالی‌ جوف‌ شهر خود را در مرکز جهان‌ تصور می‌کنند و به‌ همین‌ سبب‌ به‌ آن‌ جوف‌الدنیا نیز می‌گویند.

زمانی‌ که‌ وهابیها از محمدعلی‌ پاشا،والی‌ مصر، شکست‌ خوردند،ارتش‌ مصر تمام بخشهای‌ نجد و شمال‌ جزیره العرب‌ را اشغال‌ کرد، که‌ به‌ شورش‌ مردم‌ جوف‌ انجامید (همان‌، ص‌ 54).

منابع‌: محمود شکری‌ آلوسی‌، بلوغ‌ الارب‌ فی‌ معرفه احوال‌ العرب، چاپ‌ محمد بهجه ثری‌، بیروت‌ [? 1314]؛ ابن‌خرداذبه‌؛ ابن‌رسته‌؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، بیروت‌ 1411/ 1990؛ اصطخری‌؛ توفیق‌ برّو، تاریخ‌العرب‌ القدیم‌، دمشق‌ 1988؛ عبداللّه‌بن‌ عبدالعزیز بکری‌، کتاب‌المسالک‌ و الممالک، چاپ‌ ادریان‌ فان‌ لیوفن‌ و اندری‌ فری‌، تونس‌ 1992؛ بلاذری‌ (بیروت‌)؛ تبصره العوام‌ فی‌ معرفه مقالات‌ الانام‌، منسوب‌ به‌ مرتضی‌بن‌ داعی‌ حسنی‌ رازی‌، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌: اساطیر، 1364 ش‌؛ حمدجاسر، المعجم‌الجغرافی‌ للبلاد العربیه السعودیه ، قسم‌ 1، ریاض‌ 1397/1977؛ ابوالقاسم‌بن‌ احمد جیهانی‌، اشکال‌ العالم‌ ، ترجمه علی‌بن‌ عبدالسلام‌ کاتب‌، چاپ‌ فیروز منصوری‌، تهران‌ 1368 ش‌؛ محمدبن‌ عبداللّه‌ حمیری‌، الروض‌ المعطار فی‌ خبر الاقطار، چاپ‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌ 1984؛ مسعود خوند، الموسوعه التاریخیه الجغرافیه، بیروت‌ 1994ـ2004؛ احمدبن‌ داوود دینوری‌، الاخبار الطوال‌، چاپ‌ عبدالمنعم‌ عامر، مصر[ 1379/ 1959]، چاپ‌ افست‌ بغداد [بی‌تا.]؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ قدامه بن‌ جعفر، کتاب ‌الخراج‌، چاپ‌ دخویه‌، لیدن‌ 1889، چاپ‌ افست‌ 1967؛ احمدبن‌ علی‌ قلقشندی‌، صبح‌الاعشی‌ فی‌ صناعه الانشا، قاهره‌ 1331ـ 1338/ 1913ـ1920، چاپ‌ افست‌ 1383/ 1963؛ همو، مآثرالانافه فی‌ معالم‌الخلافه، چاپ‌ عبدالستار احمد فراج‌، کویت‌ 1964، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ 1980؛ همو، نهایه الارب‌ فی‌ معرفه انساب‌ العرب‌، بیروت‌ 1405/ 1984؛ المملکه العربیه السعودیه. وزاره التخطیط‌. مصلحه الاحصاءات‌ العامه، الکتاب‌ الاحصائی‌ السنوی، ش‌ 35، [ ریاض‌] 1419/1999؛ محمد بیومی‌ مهران‌، دراسات‌ فی‌ تاریخ‌العرب‌ القدیم‌، اسکندریه‌: دارالمعرفه الجامعیه، [بی‌تا.]؛ محمدبن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌المغازی‌ للواقدی، چاپ‌ مارسدن‌ جونز، لندن‌ 1966؛ گئورگ‌ آوگوست‌ والین‌، صورمن‌ شمالی‌ جزیره العرب‌ فی‌ منتخب‌القرن‌ التاسع‌ عشر ، ترجمه‌ سمیر سلیم‌ شبلی‌، بیروت‌ 1971؛ حافظ‌ وهبه‌، جزیره العرب‌ فی‌ القرن‌ العشرین‌، [قاهره ? 1375/ 1956]؛ یاقوت‌حموی‌؛

Regis Blachere, Histoire de la litterature arabe , Paris 1952-1966.

/ بهزاد لاهوتی‌ /
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جوف . [ ج َ ] (ع اِ) زمین پست و هموار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شکم و درون هر چیزی . (منتهی الارب ). جوف از انسان شکم او و از خانه...
جوف . [ ج َ وَ ] (ع ص ) فراخ . (منتهی الارب ). || (اِمص ) فراخی . سعه . وسعت . || (مص ) درون کاواک (خالی و بی مغز) شدن . وفعل آن از سمع است ....
جوف . (ع ص ، اِ) ج ِ جوفاء، بمعنی دلو فراخ . (منتهی الارب ). رجوع به جوفاء شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.