اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

موقح

نویسه گردانی: MWQḤ
موقح . [ م ُ وَق ْ ق َ ] (ع ص ) مرد سختی دیده ٔ آزموده کار. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
موقةً. [ م ُ وَق ْ ق َ تَن ْ ] (از ع ، ق ) عجالتاً. فعلاً. به طور موقت . مقابل دائماً. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موقت و موقتاً شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.