درشته
نویسه گردانی:
DRŠTH
درشته . [ دُ رُ ت َ / ت ِ ] (اِ) زبره . درشت و زبر و غیر نرم از آرد و جز آن . || بلغور هر دانه را گویند عموماً، و بلغور گندم را گفته اند خصوصاً، و آن گندمی است که در آسیا ریزند تا خرد و شکسته شود. (لغت محلی شوشتر، خطی ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
درشته . [ دَ رَ ت َ / ت ِ ] (اِ) درسته . عفو کردن و گذشتن از گناه . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به درسته شود.