اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قلمکار

نویسه گردانی: QLMKAR
قلمکار. [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب )نوعی از بافته ٔ رنگارنگ و الوان . (ناظم الاطباء). چیزی که به قلم نقش کرده باشند. (آنندراج ). پارچه ای که بر روی آن نقشها و گلها با قلم نگارند :
متاع شهرت این قوم خالی از معنی است
بجز لباس قلمکار نیست چون تصویر.

شفیع اثر (از آنندراج ).


بجز دعای قدح نیست ورد خامه ٔ ما
ز داغ باده قلمکار گشته جامه ٔ ما.

محمد سعید اشرف (از آنندراج ).


- امثال :
یک پول جگرک سفره ٔ قلمکار نمیخاد (نمیخواهد).
|| (ص مرکب ) حکاک که بروی برنج و نقره و طلا حکاکی میکند. || نقاش . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شله قلمکار. [ ش ُ ل َ / ل ِ / ش ُل ْ ل َ / ل ِ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) آشی است که همه احرار بقول و جز آن را در وی کنند و نیز گوشت در وی مهرا کنن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.