اجازه ویرایش برای همه اعضا

پشته

نویسه گردانی: PŠTH
پوشیده، این واژه در زبان کردی کاربرد دارد. خۆت پۆشتە کە. خودت را خوب بپوشان.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
پشته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) مقداری که با پشت توان برداشت . هر چیز که بر پشت گیرند از هیمه و جز آن . کوله . کوله بار. بار : شب زمستان ...
پشته . [ پ ُ ] (اِخ ) نام یکی از قرای آمل مازندران . (مازندران و استرآباد رابینو ص 114).
پشته به ضم پ , سکون شین و کسر ت از اصطلاحات کاریزکن های یزد و ری و بسیاری دیگر نقاط به معنی فاصله ی بین دو   میله ی قنات یا در تداول بین دو چاه قنات ا...
پشته /pošte/ ۱. باری که آن را به پشت بتوان برداشت؛ پشتواره؛ کوله‌بار. ۲.تل؛ تپه. ۳. فاصلۀ میان دو چاه؛ قنات. فرهنگ فارسی عمید. ///////////////////////...
نهر پشته . [ ن َ رِ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک . در 14هزارگزی جنوب غربی کمیجان ، در منطقه ٔ کوهستانی سردس...
پشته زیک. (مازنی )، یک گونه شیرینی است که فرآورده شده از کنجد ، شکر ، و افزدونیهای همانند گلاب ، زعفران و... دیگر خوش بو کنند های خوراکی (که بیش...
خرم پشته . [ خ ُرْ رَ پ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین ، واقع در 42هزارگزی باختر آبیک و 12هزارگزی راه عمو...
ریگ پشته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) تپه وتوده ٔ ریگ . || کوه ریگ . (ناظم الاطباء).
کرف پشته . [ ک َ رَ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل و دیلمان شهرستان لاهیجان که 150 تن سکنه دارد. ساکنان ده از طایف...
کله پشته . [ ک َ ل ِ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرم آباد است که در شهرستان شهسوار واقع است و 800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.