تاتا
نویسه گردانی:
TATA
تاتا. (اِ) گرفتگی و لکنت زبان را گویند. (برهان ) (انجمن آرا). گرفتن زبان باشد در سخن گفتن و آنرا به تازی لکنت خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). آنکه زبانش باتاء گردد (مهذب الاسماء). گرفتن زبان در سخن گفتن زیرا که این حالت در گفتن «تا» بیشتر باشد. گنگلاج شخصی را گویند که در زبانش گرفتگی باشد. (برهان ). رجوع به گنگلاج شود.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
تاتا. (اِ) نوعی سوسمار. حربا. بوقلمون خامالاون ۞ .
تأتاء.[ ت َءْ ] (ع ص ) (از ثلاثی مجرد ت َءَءَ) آنکه زبانش در «تا» آویزد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه زبانش در «تاء» لکنت داشته با...
تاتا کردن . [ک َ دَ ] (مص مرکب ) در زبان شیرخوارگان ، راه رفتن .
تعتع. [ ت َ ت َ ] (ع مص ) سخن فاناک گوینده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ): تعتع فی الکلام ؛ تردد فیه من عی . (منتهی الارب ). تردد ...
تعتع. [ ت ُ ت ُ ] (اِ فعل ) امر است به فروتنی کردن . (منتهی الارب ).
طأطاء. [ طَءْ طَءْ ] (ع ص ، اِ) جای پست که بپوشد درآینده را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمین نشیب . (مهذب الاسماء). زمین پست . (صراح ). زمین...
طعطع. [ طَ طَ ](ع ص ) زمین هموار و پست . (منتهی الارب ) (آنندراج ).